کتابهای کلاسیکی که ماندگاریشان را ثابت کردند
هنگامی که از کتاب کلاسیک حرف میزنیم، معمولا به آثاری اشاره داریم که مدت زمان آنها به حداقل دههها میرسد و بر نسلهای زیادی از خوانندگان تأثیرگذار بودهاند. این کتابها همچنان میتوانند امروز با همان اشتیاق و هیجان روز انتشارشان مورد خواند قرار گیرند. آنها قادرند از یک دوره زمانی کاملاً متفاوت بیایند؛ دورهای که
هنگامی که از کتاب کلاسیک حرف میزنیم، معمولا به آثاری اشاره داریم که مدت زمان آنها به حداقل دههها میرسد و بر نسلهای زیادی از خوانندگان تأثیرگذار بودهاند. این کتابها همچنان میتوانند امروز با همان اشتیاق و هیجان روز انتشارشان مورد خواند قرار گیرند. آنها قادرند از یک دوره زمانی کاملاً متفاوت بیایند؛ دورهای که ارزشها، سنتها، و هنجارها با آنچه امروز به آن عادت داریم متفاوت است. گاهی به دلیل تغییر در زبان در گذر زمان، درک این کتب کلاسیک سخت میشود؛ اما همواره این کتابها دارای جنبههایی هستند که هر خوانندهای در هر دورهای میتواند با آن ارتباط برقرار کند. اما شما چه کتابی را یک کتاب کلاسیک میشناسید؟ آیا کتابی که همه به شما توصیه میکنند بخوانید؟ یا کتابی که بارها و بارها بازخوانی کردهاید؟ شاید هم کتابی که از روی آن فیلمی ساختهاند؟
کتاب کلاسیک عموماً اثری ادبی است که در طول زمان از خود گذشته و تأثیر زیادی در دنیای ادبیات داشته است. این کتب ارزش هنری بالایی دارند و به عنوان استانداردهای ژانر شناخته میشوند. کتابهایی که به عنوان کلاسیک شناخته میشوند معمولاً کتابهایی قدیمی هستند که چندین دهه از عمرشان گذشته باشد. هرچند ممکن است کتابی مدرن نیز به عنوان یک کتاب کلاسیک ارزشگذاری شود؛ اما رسیدن این کتابها به سطح استاندارد کتب کلاسیک قدیمی دشوارتر است؛ زیرا زمانی به کتابی میگوییم “کلاسیک” که آن اثر توسط یک جمع زیادی خوانده شده، پژوهشگران مختلف روی آن کار کردهاند، و تأثیر مهمی بر ادبیات گذاشته باشد. مشخص است که برای دستیابی به این سطح از اهمیت، یک اثر به مدت زیادی نیاز دارد. بنابراین، یک کتاب جدید تنها در صورتی میتواند لقب “کلاسیک” را به خود بگیرد که از فیلتر معیارهایی که ذکر کردیم عبور کند.
هر ساله میلیونها کتاب منتشر میشوند. برخی از آنها جاودانه شدهاند، و برخی زیر بار فراموشی دفن میشوند. از این کتابهای به یاد ماندنی، برخی از دیگران محبوبتر هستند. حتی بعضی از این کتابها اقتباس سینمایی دارند؛ اما بالاخره، همه چیز از یک داستان خوب شروع میشود. در ادامه هجده کتاب کلاسیک داستانی و غیرداستانی را برمیشماریم که از میان دیگر کلاسیکهای دنیای ادبیات محبوبتر ماندهاند.
۱. «گتسبی بزرگ» از اسکات فیتزجرالد (The Great Gatsby)
کتاب کلاسیک “گتسبی بزرگ” یک داستان درباره عدم امکان بازگشت به گذشته و دشواری تغییر آینده است. شخصیت اصلی این رمان، جی گتسبی است که توسط همسایه مرموز و ثروتمند خود، یعنی نیک کاراوی، روایت میشود. در آغاز داستان، اطلاعات کمی درباره گتسبی داریم، اما از مقدمه متوجه میشویم که محور اصلی داستان درباره او خواهد بود. با پیشرفت داستان و رمان پرده بر اسرار گتسبی کشیده میشود، به تدریج میفهمیم که او دنبال دیزی، معشوقهای دیرینه، است.
هر چیز و هر کسی که در میان گتسبی و دیزی قرار میگیرند، به آنتاگونیست داستان تبدیل میشوند. هرچند تام، شوهر خشن دیزی، آنتاگونیست اصلی ماجراست، در “گتسبی بزرگ” مفاهیم انتزاعی مثل تفاوت طبقاتی، انتظارات اجتماعی و دروغهای گذشتهی گتسبی نیز میتوانند در جایگاه آنتاگونیست قرار بگیرند. زمان نیز در رأس اینها قرار دارد و به گتسبی اجازه نمیدهد آن چه را که قبلا از دست داده، دوباره به دست آورد. از جمله عناصر برجسته داستان، افول رویای امریکایی، حال و هوای دههی ۱۹۲۰ میلادی، تفاوت طبقات اجتماعی و نقش گذشته در رویاهای آینده نیز به خوبی ترسیم شدهاند.
“گتسبی بزرگ” در سال ۱۹۲۵ میلادی منتشر شده و تاکنون اقتباسهای زیادی از آن به تئاتر و سینما رفته است. اولین بار در سال ۱۹۲۶ میلادی بود که جورج کوکر نمایشنامه “گتسبی بزرگ” را به برادوی آورد و مدتی پس از آن همین اجرا به فیلم تبدیل شد. نسخه مشهورترین اقتباس از این اثر، با بازی لئوناردو دیکاپریو و کارگردانی باز لورمان در سال ۲۰۱۳ میلادی پردهی سینما را به تسخیر خود درآورد.
برای خرید این کتاب به سایت ری را بوک مراجعه کنید
۲. «کشتن مرغ مقلد» از هارپر لی (To Kill a Mockingbird)
“کشتن مرغ مقلد” یا “کشتن مرغ مینا”، اثر جلب تحسین از نویسنده آمریکایی هارپر لی است که در سال ۱۹۶۰ میلادی برجسته شد و تاکنون به بیش از ۴۰ زبان جهان ترجمه شده است. داستان این اثر از زبان یک راوی جوان به نام اسکات تعریف میشود که تجربیات خود را از مواجهه با نژادپرستی و سیستم قضایی ناکارآمد بازگو میکند. محاکمهی تام رابینسون، مرد سیاهپوستی که به طور ناعادلانه به اتهام تجاوز محکوم شده است، به روشنی ذهن اسکات را برای حقایق تلخ جهان روستایی در جنوب امریکا باز میکند. در طی این ماجرا، راوی ما از شهر، خانواده، و حتی خودش، درک جدیدی پیدا میکند که وی را مجبور میسازد تا در باورها و اعتقادات خود بازنگری داشته باشد. بو ردلی، یکی از شخصیتهای دیگر داستان، اسکات را ترسانده است؛ اما وقتی آمده و اسکات و برادرش را از خطر نجات میدهد، پیشقضاوتهای اسکات با چالش روبهرو میشوند.
نژادپرستی نهادینه شده در شهر اسکات، محکومیت ناعادلانه و سرانجام قتل تام رابینسون، کینهتوزی باب ایول، همگی اسکات را به وامی از نابرابریهای اجتماعی و جنبههای تاریک انسانیت میاندازد. پدر اسکات نماد اخلاقیات در داستان است؛ اما وقتی اسکات وارد دنیای پیرامون خود میشود، میفهمد که خوب بودن در دنیایی سیاه چقدر تلاش بیسرانجامی دارد. “کشتن مرغ مقلد” به بررسی مفاهیم خیر و شر، طبقهی اجتماعی و اهمیت اخلاقیات و عدالت میپردازد. مرغ مینا در این کتاب نماد عدالت و برابری است که با کشتن آن، تمام این ارزشها زیر پا گذاشته میشود.
“کشتن مرغ مقلد” از مهمترین آثاری است که بیعدالتی و نژادپرستی را در قالب یک داستان جلب توجه کرده و در مورد سیاهپوستان توجیه ناپذیر نشان داده است. این اثر در سال ۱۹۶۲ میلادی توسط رابرت مولیگان به تئاتر اقتباس یافت و اولین اجرای نمایشی از آن در سال ۱۹۹۰ میلادی توسط کریستوفر سرگل انجام شد. اجرای برادوی این اثر در سال ۲۰۱۸ میلادی نهایتاً نامزد ۹ جایزه تونی شد و در بخش بهترین بازیگر زن برندهی این جایزه شد.
۳. «موشها و آدمها» از جان استاینبک (Of Mice and Men)
کتاب کلاسیک “موشها و آدمها” داستان دوستی بین جورج و لنی را به تصویر میکشد و چگونگی مواجهه آنها با واقعیت تلخ زندگی کارگران مهاجر فقیر در دوران رکود امریکا را روایت میکند. این دو پروتاگونیست، جورج و لنی، در این رمان کوتاه به نحوی منحصر به فرد به تصویر کشیده شدهاند و دوستیشان که عمیق و عجیب است، تمام کاراکترها را فرا میگیرد؛ دوستی که به عنوان یک پدیده نادر بین دو کارگر مهاجر به چشم میخورد. بیشترین چالش برای لنی و جورج زنده ماندن در مقابل ظلم، فقر و عدم ثبات است که بر زندگیشان حکمفرماست. آنها یک رویای مشترک دارند: خرید یک مزرعه؛ اما دگرگونی اتفاقات، تحقق این رویا را به چالش میکشد و آن را روز به روز ناممکنتر میسازد.
در این رمان کوتاه استاینبک، مضامینی همچون انزوا، بیاعتمادی، ترس، مهاجرت، و زندگی کارگری با زیبایی و ظرافت توصیف شدهاند. این اثر به گونهای مؤثر نشان میدهد که چگونه زندگی سخت و بیرحمانه کارگران را به یک شکل قابل لمس برای خواننده نمایان میسازد.
عنوان این داستان از یکی از سرودههای رابرت برنز با همین نام الهام گرفته شده که دربارهی رویاهای دستنیافتنی سخن میگوید. اولین اقتباس هنری از این رمان، تنها سه ماه پس از انتشار کتاب، در ماه می ۱۹۳۷ میلادی در سان فرانسیسکو به روی صحنه رفت. همچنین اولین فیلم مبتنی بر این اثر در سال ۱۹۳۹ میلادی توسط لوئیس مایلستون ساخته شد و لون چینی و بورگس مردیت در آن ایفای نقش کردند.
۴. «فارنهایت ۴۵۱» از ری بردبری (Fahrenheit 451)
داستان “فارنهایت ۴۵۱” ماجرای گای مونتاگ را در دنیایی از سال ۱۹۹۰ میلادی تا کنون روایت میکند، جایی که دو جنگ اتمی اتفاق افتاده است. مونتاگ در جامعهای خفه و سرکوبگر زندگی میکند که به دنبال حذف تمام پیچشها، عمق، تضادها و تناقضهای جامعه است و تصور دارد که میتواند یک جامعهای خوشحال و بیپیچیدگی را ایجاد کند. اما در طول داستان، او متوجه میشود که همشهریهایش به همان اندازه که به نظر میرسند خوشحال نیستند؛ بلکه تنها پوستهای تخلیه از آنها باقی مانده که مداوماً از طریق تبلیغات و سرگرمیهای سطحی مورد هجمه قرار میگیرد. این بمباران اطلاعات، جایی برای تفکر یا توجه به احساسات و ارزشها برای مردم باقی نمیگذارد. نتیجه این فرآیند یک جامعهای است که افراد آن به مرور زمان به موجودی خودخواه، تمامیتخواه، لذتپرست، گسسته و پوچ تبدیل میشوند. پس از آشنایی با کلاریس، یک انسان آزاد، گای مونتاگ با چالشهای جامعهاش آگاهی پیدا میکند. سوال آخرین کلاریس، “آیا خوشحالی؟” ذهن او را به شدت مشغول میکند.
رمان “فارنهایت ۴۵۱” ری بردبری با روحیهای شاعرانه، آشوبگرانه، و زبانی تلخ و طنز مؤثر بر مفاهیمی چون سانسور و آگاهی در مقابل بیاعتنایی تمرکز دارد. این اثر علمی–تخیلی بردبری تحت تأثیر تجربیات کتابسوزیها در دوران نازیها و محدودیت آزادی بیان و افکار در اتحاد جماهیر شوروی نگاشته شده است. تم این رمان در برخی از داستانهای کوتاه بردبری که پیش از “فارنهایت ۴۵۱” نگاشته بوده، همچون داستانهای “سانسورچی” و “عابر پیاده” که به ترتیب در سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۵۱ میلادی نوشته شدهاند، قابل مشاهده است.
“فارنهایت ۴۵۱” منبع غنی اقتباسهای تلویزیونی، سینمایی و نمایشی بوده و اقتباسهای مختلفی از آن اجرا شدهاند. نمایش “صدای متفاوت در امورها” که تأثیر رمان بردبری و رمان “۱۹۸۴” جورج اورول را دارد، توسط رابرت آلان آرتور در سال ۱۹۵۷ میلادی ساخته شد. (به هر حال، بردبری این نمایش را به عنوان یک دزدی ادبی توصیف کرده و علیه نویسنده اقامهی دعوا کرده است و قضیه به نفع بردبری حل شده است.) فیلم معروف فرانسوا تروفو با عنوان “فارنهایت ۴۵۱” در سال ۱۹۶۶ میلادی به نمایش درآمد. اقتباس دیگری نیز در سال ۲۰۱۸ میلادی توسط HBO پخش شد که مایکل بی. جوردن و مایکل شانون در آن بازی کردند.
۵. «داغ ننگ» از ناتانیل هاوثورن (The Scarlet Letter)
کتاب کلاسیک “داغ ننگ” یک رمان است که داستان جامعهای بسته و سنتی را به تصویر میکشد. در شهر بوستون ایالت ماساچوست امریکا، یک زن به نام هستر پرین عملی مرتکب میشود که از سوی کلیسا به عنوان تابو و گناهی نابخشودنی شناخته شده و مردم نیز این اقدام را زیر پا میگذارند و ارزشها را آنلاین میکنند. هستر پرین، نقش اصلی این داستان را با وفاداری به همسرش، درگیر عمل زنا میشود. پیدا شدن سر و کلهی همسر هستر در این محله باعث قرار گرفتن هستر و نوزاد حرامزادهاش در معرض خطر بیش از پیش میشود. در این بخش از کتاب، نه تنها همسر به عنوان یک آنتاگونیست به تصویر میآید، بلکه خواننده نیز به جایگاه یک مخالف قرار میگیرد و بیش از هر چیز دوست دارد بفهمد چه کسی معشوق هستر بوده است.
رمان “داغ ننگ” مواضعی از مسائلی چون شرم و چگونگی نمایش آن در زندگی شخصی و عمومی را مطرح میکند. رفتار مردم در این جامعه نسبت به پروتاگونیست زناکار، که فاعل داستان است، نگرشها و باورهایی را نشان میدهد که میتوانند صدها سال از زمان زندگیشان گذشته باشد، اما برای مخاطب امروزی همچنان مفهوم است. مضامینی چون ماهیت گناه، احساس شرم، عذاب وجدان و پیشمانی به صورتی گیرا و گاهاً با لحن کنایهآمیز در “داغ ننگ” توصیف شدهاند.
این رمان برای اولین بار در سال ۱۸۵۰ میلادی منتشر شد. نام این اثر از آنجا میآید که هستر برای اینکه به عنوان یک خطاکار در نظر عموم رسوا و بدنام شود، باید همیشه حرف A قرمز را روی لباسهایش دوخته باشد (A برای Adultery یا زناکاری). منتقدان کتاب “داغ ننگ” هثورن را به عنوان “محصول عالی اندیشهی امریکایی” توصیف کردهاند.
قدیمیترین نمایش “داغ ننگ” به سال ۱۸۵۸ میلادی بازمیگردد. اولین فیلم اقتباسی از این اثر در سال ۱۹۰۸ میلادی به صورت یک فیلم کوتاه صامت ساخته شد. پس از آن، “داغ ننگ” بارها به صورت فیلم یا سریال ساخته شده است؛ از مهمترین نمونههای آن میتوان به اقتباس ۱۹۷۳ میلادی توسط ویم وندرز و اقتباس ۱۹۹۵ میلادی با بازی گری اولدمن و دمی مور اشاره کرد.
۶. «زنان کوچک» از لوئیزا می الکات (Little Women)
داستان “زنان کوچک” حول زندگی چهار خواهر به نامهای مگی، جو، بث و ایمی میگردد. ماجرای این رمان از آن جا شروع میشود که با آمدن کریسمس، خواهران به گلایه از زندگی خود میپردازند و هر کدام از موضوعی متفاوت شکایت میکند. برای مثال، مگ، بزرگترین خواهر، از فقر و تفاوت طبقاتی شکایت میکند و ایدهی ازدواج با مردی ثروتمند را بررسی میکند؛ یا بث، که دختری خجالتی و گوشهگیر است همیشه با انتظارات از پیش تعیین شده برای زنان دست و پنجه نرم میکند. بث اغلب اوقات بیمار است و توانایی ازدواج و فرزندآوری ندارد. همین موضوع باعث میشود همیشه حس اضافه بودن داشته باشد. با تشویق بث، هر یک از خواهران تصمیم میگیرد بدون اینکه تقصیر را گردن چیز دیگری بیندازد به یک “زن کوچک” تبدیل شود و خود آن کسی باشد که همیشه آرزویش را داشته است؛ همان طور که پدرشان همیشه میگفت.
رمان “زنان کوچک” داستان موفقیتها و شکستهای هر یک از این خواهران را در مسیر رسیدن به اهدافشان تعریف میکند. با به بلوغ رسیدن هر یک از این خواهران در مسیر خودآگاهی، گویی خواننده نیز این مسیر را طی میکند و در پایان کتاب بهتر به کیستی خود پی میبرد. نقاط قوت، ضعف، وسوسهها، خواستههای این خواهران در یک پس زمینهی اجتماعی که نقشهای اجتماعی خاصی را بر افراد تحمیل میکند نمود پیدا میکند. این جامعه فرصتهای خاصی را به افراد، به ویژه زنان ارائه میدهد و بسیاری را از آنها میگیرد. هر یک از شخصیتهای رمان تلاش میکنند در زندگی خود به حدی از تعادل و به رشد و بلوغ فردی برسند.
رمان “زنان کوچک” در سال ۱۹۱۲ میلادی و ۱۹۱۹ میلادی بر روی صحنهی برادوی ظاهر شد. اولین بار در فیلم صامت الکساندر باتلر بود که “زنان کوچک” را به عنوان یک اقتباس سینمایی دیدیم. گرتا گرویگ نیز در سال ۲۰۱۹ میلادی داستان “زنان کوچک” را روی پرده آورد. سرشا رونان در این فیلم نقش جو، اما واتسون نقش مگ، فلورنس پیو نقش ایمی، الیزا سکانلن نقش بث و تیموتی شلمی نقش لوری را بازی میکنند. این فیلم همچنین نامزد دریافت شش جایزهی اسکار شد. از بین اینها شاید اقتباس انیمهای رمان “زنان کوچک” را تحت نام “داستانهای زنان کوچک” (Tales of Little Women) محصول ۱۹۸۷ میلادی دیده باشید.
۷. «غرور و تعصب» از جین آستن (Pride and Prejudice)
داستان “غرور و تعصب” از روندی خطی پیروی میکند. الیزابت، قهرمان داستان ما، مرکزیت رمان حول او است و تلاشهایش برای یافتن شوهری مناسب را نشان میدهد. در این راه، قراردادهای اجتماعی، عدم خودشناسی و موانع دیگری ظاهر میشوند که سر راه الیزابت میایستند و او را از به دست آوردن خوشبختی باز میدارند. آنتاگونیستهایی که جلوی پای الیزابت سنگ میاندازند، کاراکترهایی هستند که چه با خوشنیتی و چه با بدطینتی، نمیخواهند الیزابت با آقای دارسی ازدواج کند. گاهی اوقات حتی خود الیزابت برای خودش دردسر درست میکند؛ چه به خاطر کلهشقی و چه به خاطر ناتوانی او در درک اینکه آقای دارسی بهترین گزینه برای رساندن او به خوشبختی است.
کتاب کلاسیک “غرور و تعصب” با زبان طنز و لحنی ساده، مفاهیمی مثل عشق، طبقهی اجتماعی، رسوایی یا ترس از آن را بیان میکند. این بیان ساده باعث میشود خوانندگان درگیر بازیهای زبانی نشوند و به راحتی ماجرا و دغدغههای کاراکترهای داستان را درک کنند. این نشان میدهد که حتی رویدادهای روزمره و پیشپاافتاده اگر به صورتی واقعگرایانه اما جذاب تعریف شوند، برای مخاطب تأثیرگذار و ماندگار خواهند بود. همین موجب شده که حتی مردم امروزی با رمانی که سال ۱۸۱۳ میلادی نوشته شده، ارتباط برقرار کنند. این رمان به صورت یک کمدی کلاسیک پایان مییابد؛ به صورتی که شخصیتهای پاکدامن داستان همه خوشبخت شده و به خواستهی قلبیشان میرسند. اما شخصیتهای احمق یا شرور با تلاطمها و مشکلات درگیر میشوند.
این اثر اقتباسهای بسیاری در سینما، تلویزیون و تئاتر داشته است. برای نمونه میتوان به اولین اقتباس تلویزیونی “غرور و تعصب” برای بی. بی. سی اشاره کرد که در سال ۱۹۳۸ میلادی ساخته شد اما امروزه دیگر اثری از آن وجود ندارد. معروفترین اقتباس سینمایی “غرور و تعصب” مربوط به فیلمی با همین نام محصول سال ۲۰۰۵ میلادی است که کیرا نایتلی و متیو مک فادین در آن نقش آفرینی میکردند.
۸. «دراکولا» از برام استوکر (Dracula)
داستان این رمان با حملهی جاناتان هارکر به قلعهی کنت دراکولا در ترانسیلوانیا آغاز میشود. هارکر، بیخبر از طبیعت تاریک و مخوف کنت دراکولا، به انتقال این وحشی خونآشام به انگلستان کمک میکند. هنگامی که هارکر شبها با دراکولا وارد مصاحبه میشود، دربارهی تفاوتهای جوامع انگلیس و جهان تاریکی که دراکولا از آن آمده، گفتگو میکند. هارکر، پس از مدتی در قلعهی دراکولا میگذراند و به تدریج از ویژگیهای خونآشامی کنت آگاه میشود. جاناتان به نهایت موفق میشود از قلعهی دراکولا فرار کرده و به انگلستان بازگردد تا به مینا، معشوقهاش، بپیوندد. اما دراکولا نیز خود را به انگلستان میآورد و با دیدن مینا، به یاد معشوقهیای از گذشته میافتد. از اینجا شروع میشود که چالش دراکولا برای همگام شدن با عشق خود آغاز میشود. در همین حین، هارکر با کمک آبراهام ون هلسینگ، پزشک یا بهتر بگوییم شکارچی خونآشام، تلاش میکند تا دراکولا را از بین ببرد.
“دراکولا”، اثر برجستهی برام استوکر، که اولین بار در سال ۱۸۹۷ میلادی منتشر شد، به نحوهی روایت از طریق نامهها و تلگرامهای شخصیتهای اصلی داستان پیش میرود. این سبک روایت باعث ایجاد یک لحن تیره و تاریک و ملودرام در داستان میشود. فضای زمانی اواخر قرن نوزدهم در انگلستان و اروپای شرقی، عناصر گوتیک را به زیبایی به تصویر کشیده و مخاطب را به همذاتپنداری با شخصیتهای داستان وا داشته است. “دراکولا” تنها به روایت یک داستان ماوراءطبیعی کفایت نکرده و بر موضوعات تابو و اجتماعی زمان خود، مثل تمایلات زنانه، سرکوب جنسی و نقض سنتهای قدیمی تأکید میکند.
۹. «فرانکنشتاین» از مری شلی (Frankenstein)
نام کامل اثر مشهور مری شلی «فرانکنشتاین یا پرومتئوس مدرن» است، که داستان ویکتور فرانکنشتاین، یک دانشمند جوان را به تصویر میکشد. این داستان نشاندهنده است که اقدامات فرانکنشتاین نه تنها برای خودش، بلکه برای دیگران نیز پیامدهایی ناخوشایند به همراه دارد. اما فرانکنشتاین تنها بر روی اهداف شخصی خود تمرکز کرده و مسئولیتهای خود را در برابر نقض قوانین طبیعت نادیده میگیرد.
این داستان با کشف فرانکنشتاین از روشهای ایجاد «زندگی» آغاز میشود و ایدهای برای ایجاد یک هیولا در ذهن او شکل میگیرد. او هرگز به فکر نمیافتد که این هیولا چه تجربیاتی خواهد داشت یا چگونه به دنیا خواهد آمد. نخستین نشانه از بیمسئولیت اخلاقی فرانکنشتاین زمانی آشکار میشود که او خانوادهاش را به خاطر پیگیری تحصیلاتش رها میکند؛ دومین نشانه نیز زمانی رخ میدهد که پس از زنده شدن هیولا، فرانکنشتاین با وحشت و انزجار اتاق را ترک میکند، بدون اینکه مسئولیت نسبت به مخلوق خود را بپذیرد. به عبارت دیگر، او مسئول ساختن هیولا و زنده کردن او بود، اما وقتی نتیجه به دلخواه ویکتور نشد، به سادگی آن را رها کرد.
این اثر به عنوان یک رمان علمی–تخیلی گوتیک مشخص شده و زاویهی دید راوی به اشتراک گذاشته شده بین رابرت والتون، ویکتور فرانکنشتاین و هیولای فرانکنشتاین در اطراف داستان است. داستان با استفاده از عناصر گوتیک، رمانتیک و تراژیک به موضوعاتی چون مرگ و سرنوشت، اخلاق، ماوراالطبیعه و هیولاها میپردازد. این اثر همچنین از طریق داستان، عناصری مانند نقض ارزشهای اجتماعی، اخلاقیات متفاوت و ترس از ناشناخته را بررسی میکند.
در زمینهی فیلم، اولین اقتباس از رمان «فرانکنشتاین» به سال ۱۹۱۰ میلادی بازمیگردد. اما تصویری که اغلب به ذهنها میآید، مربوط به فیلم ۱۹۳۱ میلادی ساختهی جیمز ویل است که تقریبا همهی اقتباسهای بعدی از آن الهام گرفتهاند. پس از این فیلم، «عروس فرانکنشتاین» (۱۹۳۵)، «فرزند فرانکنشتاین» (۱۹۳۹)، و «روح فرانکنشتاین» (۱۹۴۲) از جمله دیگر اقتباسهای سینمایی از این اثر معروف هستند.
۱۰. «بینوایان» از ویکتور هوگو (Les Misérables)
رمان «بینوایان» داستان بیعدالتیها در فرانسهی قرن هجدهم و نوزدهم را در پنج بخش شگفتانگیز فانتن، داستان تراژیک کوزت، عشق و مبارزههای ماریوس، زندگی در پاریس سنت دنیس، و داستان تلاشهای نیکومدور ژان والژان را روایت میکند. آغاز داستان به زمانی باز میگردد که ژان والژان، پس از نوزده سال زندان، از زنجیرهای زندان آزاد میشود. جرم او؟ دزدیدن یک قرص نان و تلاشهای مداوم او برای فرار از زندان. از آنجا که والژان با گذشتهی تاریکی روبرو بوده است، هیچکس حاضر به پذیرش او نیست. اما میریل، اسقف کلیسای شهر، با انسانیت و مهربانی به او سرپناه میدهد. لطفی که والژان با دزدیدن ظروف نقرهای خود جبران میکند. با این حال، وقتی والژان میفهمد که میریل همچنان به انتقام از او علاقه دارد، تصمیم به تغییر رفتار و راه زندگی میگیرد. شش سال بعد، او به یک شهردار ثروتمند تبدیل میشود.
راوی این کتاب کلاسیک، خواننده را نه تنها به دنیای داستان میکشاند بلکه از درون اذهان کاراکترها با دقت خاصی خبر دارد و درک کاملی از سیاست و جامعه دارد. «بینوایان» ویکتور هوگو، همچون دیگر آثار او، ترکیبی از داستان، سخنرانیهای اخلاقی و فلسفی، اطلاعات و جزییات جغرافیایی و تاریخی است. با این حال، «بینوایان» داستان امید است که از فاجعههای مردم فرانسه عبور کند. در این رمان، اهمیت همذاتپنداری و عشق، نابرابریها و نتایج انقلاب فرانسه بر مردم فرانسه به عنوان عناصر اساسی برجسته میشوند.
این اثر از زمان انتشارش در ۱۸۶۲ میلادی تا به امروز منبع الهام بسیاری از فیلمها، سریالها و نمایشها بوده؛ مثل فیلم چهار ساعتی ریموند برنارد ساختهی ۱۹۳۴ میلادی، اقتباسی با بازی ژان پل بلموندو در سال ۱۹۹۵ یا فیلم موزیکال ۲۰۱۲ با بازی هیو جکمن، راسل کرو و آماندا سیفرید.
۱۱. «۱۹۸۴» از جورج اورول
از ابتدای داستان “۱۹۸۴” ، متوجه میشویم که در یک دنیایی قرار داریم که قوانین عادی در آن وجود ندارد. در حالی که حضور برادر بزرگ همیشه حس میشود، ما از طریق وینستون، شخصیت اصلی داستان، یک نگاه اجمالی به جامعهای که وی در آن زندگی میکند، میاندازیم. به تدریج متوجه میشویم که این جامعه، یک جامعه سرکوب شده با فضای اختناقی است که دسترسی به آزادی بیان در آن وجود ندارد. اولین قدم وینستون، که بقیه اتفاقات بعدی را تعیین میکند، نوشتن در دفتر خاطراتش است. این مرحله نشانگر شکستن زنجیرههای سرکوب از دست و پای وینستون است. او دیگر خود را فردی مرده میپندارد که چیزی برای از دست دادن ندارد و حاضر است خودش را فدای هدفش کند.
کتاب مشهور و کلاسیک “۱۹۸۴” اثر جورج اورول، دیستوپیایی را از دیدگاه یک کارمند ساده به تصویر میکشد. نگاه بدبینانه و تاریک وینستون به گونهای به خواننده منتقل میشود که انگار او نیز از برادر بزرگ متنفر است. جامعهای که زیر حاکمیت توتالیتاریسم قرار گرفته است، با تهدیدات روانی، فیزیکی و اجتماعی که به مردم آن اعمال میشود، و اهمیت زبان در تشکیل افکار انسانی از جمله تمرکزهای اصلی این اثر است.
“۱۹۸۴” یکی از تأثیرگذارترین آثار ادبی است که حتی عناصر داستانی آن امروزه به عنوان بخشی از دایره لغات ما وارد شدهاند؛ مثل برادر بزرگ، پلیس افکار، گفتار نو. علاوه بر اقتباسهای سینمایی و نمایشی، رمان جورج اورول منبع الهام بسیاری از نویسندگان و خوانندگان بوده است؛ مثلاً دیوید بویی در آلبوم “سگهای الماسی” آهنگهایی به اسم “برادر بزرگ”، “۱۹۸۴” و “ما مردهایم” دارد و حتی تصمیم داشته اقتباسی نمایشی از کتاب را روی صحنهی تئاتر ببرد. آلبوم سال ۲۰۰۹ گروه انگلیسی «Muse» کاملاً تحت تأثیر «۱۹۸۴» بوده، به ویژه آهنگ “Resistance” که شعر آن داستان کتاب را تعریف میکند.
۱۲. «خاطرات یک دختر جوان» از آن فرانک (The Diary of Anne Frank)
کتاب ادبیات کلاسیک “خاطرات یک دختر جوان” یا “خاطرات آن فرانک”، دفتر خاطرات یک دختر یهودی از جمله قربانیان هولوکاست است. او در طول دو سال فرار از دست نازیها در هلند، خاطرات خود را ثبت کرده است. در سال ۱۹۴۴، آن همراه با خانوادهاش دستگیر و به اردوگاه کار اجباری برگن منتقل شد. متأسفانه، یک سال بعد، در سال ۱۹۴۵، او به دلیل بیماری تیفوس جان خود را از دست داد. دو نفر از بازماندگان این اردوگاه، خاطرات آن را گردآوری کرده و آن را به پدرش، تنها بازمانده از خانوادهاش، تحویل دادند.
این دفتر خاطرات تاکنون به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شده و به عنوان یکی از مهمترین آثار ادبی غیرداستانی قرن بیستم شناخته شده است. در این نوشتار، آن به دفترچه خاطراتش مانند صحبت با یک دوست میپردازد و زبانش مانند نامه نوشتن به خود است.
او از ابتدا هدف خاصی برای نوشتن نداشت و تنها وقایع روزمرهاش را ثبت میکرد؛ اتفاقات عادی دختران جوان، مانند مدرسه، دوستی با دیگر دختران، و روابط با خواهرش. اما از سال ۱۹۴۴، تصمیم گرفت به دفترچه خاطراتش ساختاری بدهد و آن را به گونهای بنویسد که با خواندن آن، میتوان درد و رنجی را که نازیها به او و دیگران مثل او وارد کردند، درک کرد.
۱۳. «در کمال خونسردی» از ترومن کاپوتی (In Cold Blood)
کتاب غیرداستانی “در کمال خونسردی” اثر ترومن کاپوتی است که برای نخستین بار در سال ۱۹۶۶ در ایالات متحده منتشر شد. این اثر به احتمال زیاد مشهورترین کتاب غیرداستانی درباره یک جنایت واقعی است. این کتاب ماجرای قتل یک خانواده چهار نفره در کانزاس را از ابتدا تا محکومیت قاتلان آن در دادگاه روایت میکند. قتل این خانواده در سال ۱۹۵۹ سر و صدای زیادی در رسانههای آمریکا ایجاد کرد. بنابراین، اکثر افراد از جزئیات ماجرا و دستگیری و محاکمه مجرمان به خوبی مطلع بودند. ترومن کاپوتی تلاش کرد تا یک کتاب بنویسد که از طریق آن هنر ژورنالیسم را برجسته کند و نشان دهد میتوان یک کتاب جنایی نوشت که خوانندگان از آغاز تا پایان ماجرا را به خوبی بشناسند، اما همچنان مشتاق خواندن این کتاب هستند.
“در کمال خونسردی” با ایجاد حس تعلیق در مخاطب و برانگیختن حس همدلی و همذاتپنداری او، تبدیل به یک کتاب گیرا شده است که تصویری تکاندهنده از ماهیت خشونت در آمریکا را نقل میکند. کاپوتی مخاطب را به سمت فهمیدن این موضوع هدایت میکند که رویای امریکایی چیزی جز حبابی شکننده نیست و شاید اصلاً برای هیچکس جز قشر مرفه جامعه آمریکا دستیافتنی نباشد.
تاکنون، سه نسخه سینمایی از این کتاب ساخته شده است. اولین نسخه به جزییات قتل و جنایت میپردازد، اما دو نسخه بعدی بیشتر روی شخص ترومن کاپوتی و تلاشهای او برای رسیدن به جوابهای ماجرا تمرکز دارند. فیلیپ سیمور هافمن در فیلم “کاپوتی” محصول ۲۰۰۵ با بازی در نقش ترومن کاپوتی توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد.
۱۴. «روایت زندگی فردریک داگلاس: یک بردهی امریکایی» از فردریک داگلاس (Narrative of the Life of Frederick Douglass)
این کتاب کلاسیک شرح حال یک بردهی سابق امریکایی است که در سال ۱۸۴۵ میلادی نگاشته شده است. این زندگینامه یکی از مشهورترین آثار غیرادبی دربارهی زندگی بردگان امریکا محسوب میشود که مصائب سیاهپوستان را در یکی از تاریکترین دوران تاریخ امریکا به تصویر میکشد. داستان داگلاس از زمان تولد او آغاز میشود. او از زمانی که به یاد دارد، برده بوده و یکی از اولین خاطراتش، شلاقزدن خالهاش است؛ کابوسی که بعدها به طور مداوم بر سر خود ایستاد.
داگلاس جزئیات رفتار بیرحمانهی بردهداران با سیاهپوستان را شرح میدهد و دلیل عدم سرپیچی بردگان از ارباب را ترس میداند که این ترس افراد را در زنجیر بردگی نگه میدارد؛ زیرا هرگونه مقاومت و سرپیچی با مجازاتهای سنگین از سوی اربابان پاسخ مییافت.
داگلاس در سال ۱۸۴۱ میلادی در کنوانسیون انجمن ضدبردهداری ماساچوست به سخنرانی پر اثری پرداخت. استعداد سخنوری و فن بیان داگلاس به حدی بود که حاضرین شک کردند که او هرگز یک بردهی واقعی نبوده است. به همین دلیل فردریک تصمیم گرفت کتابی از داستان زندگی و تجربیاتش به نگارش درآورد تا خوانندگان بتوانند به صورت قابل لمس اطلاعاتی درباره آنچه که بر سیاهپوستان رفته است کسب کنند. این کتاب تاکنون منبع زیادی از مطالعات تاریخ سیاهپوستان و بردهداری بوده است.
۱۵. «والدن» از هنری دیوید ثورو (Walden)
کتاب “والدن” یا “والدن؛ زندگی در جنگل”، اثری از هنری ثورو، داستان زندگی طبیعی و دور از تمدن او را روایت میکند. او در مقدمهای ساده توضیح میدهد چگونه تصمیم گرفته است که از سال ۱۸۴۵ میلادی به تالابی به نام والدن در نزدیکی ماساچوست برود و به مدت دو سال (تا شش سپتامبر ۱۸۴۷ میلادی) در این مکان به صورت کاملاً منزوی و بدون کمک کسی زندگی کند. ثورو در توصیف این تجربه بر ارزش سادگی و اهمیت اتکا به خود تأکید میکند و فلسفهی اخلاق، تاریخ طبیعی و نقدهای اجتماعی را به گونهای گیرا به هم میپیوندد. کتاب “والدن” را میتوان نقدی بر قید و بندهای زندگی مدرن امریکایی در نظر گرفت. ثورو این کتاب را برای اولین بار در سال ۱۸۶۲ میلادی منتشر کرد.
“والدن” منبع الهام بسیاری از روانشناسان برای آزمایش روی این سبک از زندگی و تأثیر مثبت یا منفی آن بر تجربهی بشری بوده است. همچنین این کتاب کلاسیک بر ویدیوگیم، آثار ادبی و سینمایی نیز تأثیرگذار بوده که رد پای آن را میتوان در فیلم “والدن” اثر یوناس مکاس محصول ۱۹۶۸ میلادی یا “انجمن شاعران مرده” با بازی رابین ویلیامز محصول ۱۹۸۹ میلادی دید.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0