پیرمردان سینما: چرا هنوز فیلم میسازند؟
در درک این امر، به نظر نمیآید چندان دشوار باشد که چرا باید بهخاطر داشته باشیم استاد مشهور و ژاپنی انیمه هایائو میازاکی در ۸۲ سالگی تصمیم گرفته تا آخرین فیلم خود را بسازد. پس از اثر واقعگرایانه “باد برمیخیزد” که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و در آن او داستان آسمان ژاپن پیش از
در درک این امر، به نظر نمیآید چندان دشوار باشد که چرا باید بهخاطر داشته باشیم استاد مشهور و ژاپنی انیمه هایائو میازاکی در ۸۲ سالگی تصمیم گرفته تا آخرین فیلم خود را بسازد. پس از اثر واقعگرایانه “باد برمیخیزد” که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و در آن او داستان آسمان ژاپن پیش از جنگ جهانی دوم را با جریانهای الهامبخش عصر صنعتیشدن به تصویر کشیده بود، با فیلم آخرین خود با نام “پسرک و مرغ ماهیخوار” به جهانهای فانتزی خود بازگشت. این امر دشوار است که شمایل موبدوار عموی بزرگ این انیمه را از میان بندازیم؛ او که به دنبال جانشینی است تا مسئولیت سرزمینی پر از طوطیهای آدمخوار و دلمههای چینی پرنده را بپذیرد. این حکایت به سبک پراسپرو از میازاکی است که یادآور خود او است؛ شاید کسی که در آستانهی کنارهگیری از خلاقیتهای خود قرار دارد، اما ناگهان بهیاد میآورد که این چهارمین بار است که میازاکی اعلام بازنشستگی کرده است. اما چرا کارگردانان قدیمی از ساخت فیلم دست برنمیدارند؟
میازاکی تنها نمونهای از کارگردانان قدیمی نیست که به بازگشت برای ساخت آخرین اثر خود در سنین پیری زندگیشان مشغول میشوند. ریدلی اسکات نیز در ۸۶ سالگی خود، نه تنها دربارهی پروژه فیلمی دربارهی ناپلئون بناپارت به تاخیر افتاده نشده، بلکه همچنان توانسته است با ارائه خبرنگاران فرانسوی در کنفرانس خبری فیلم خود را معرفی کند. این فیلم نهمین اثر اسکات از سال ۲۰۱۰ به این طرف محسوب میشود و او در این دوره زمانی نشان داده است که با دمآخری فعالیت خود، همچنان درخشش علیه سن خود دارد. رومن پولانسکی نیز در ۹۰ سالگی به همین ترتیب ادامه میدهد و از نادیده گرفتن جدلها و تنها بهتاخیرانداختن بازنشتگیاش برای ادامهی فعالیتهای خود، بیتوجه میشود.
کلینت ایستوود نیز در ۹۳ سالگی فیلم کارگردانی چهلم خود به نام “عضو هیئت منصفه شماره ۲” را ارائه خواهد داد و با ادامه فعالیتهای خود و انجام کارها به تأخیر انداخته شده، تا زمانی که متعهد به شعار آمریکایی پرکار باشد، از بازنشتگی خود گذشتهاست. به نظر میرسد که یک پاندمی جهانی نتواند نوار هر سال یک فیلم وودی آلن از سال ۱۹۸۲ تا ۲۰۲۰ را قطع کند (با یک وقفه در سال ۲۰۱۸)؛ این در حالی است که او در سن ۸۸ سالگی قرار دارد. مارتین اسکورسیزی نیز در ۸۱ سالگی تازه “قاتلان ماه گل” را ارائه داده و با ایجاد بازتعریفی تهیه کرده است از آثار گانگستری حماسی که با آنها هویتی برجسته دارد.
این مبارزه با مرگ در دوربین و پیرسالاری در هدایت همهٔ امکانات را برهم میزند تا در این سن و سال، یکی از پرزحمتترین چالشها از نظر فیزیکی و روانی را انجام دهد. حائز توجه است که اکثر کارگردانان چقدر نیرومند و مقتدر هستند، اما تنها آنانی که از موهبتهای ژنتیکی برخوردارند یا پرتلاش هستند، میتوانند در این زمینه شغلی پرزحمت برقراری داشته باشند، حتی در سن ۷۰ سالگی و به بالا، فراتر از آن، مانند سن ۱۰۶ سالگی که کارگردان پرتقالی، مانوئل دی الویرا، به گزارش، در حال تهیه برای فیلم جدید خود بود. در روزهای اخیر، افراد در سنین پایانی عمر خود بیشتر فعال هستند، اما هنوز هم محدودیتهایی وجود دارد. با عرضهٔ فیلم “بلوط پیر” توسط کن لوچ در ۸۷ سالگی امسال، او نشان داد که فکر میکند دیگر نیازی به کارکردن ندارد: “توانمندیهای شما دیگر پاسخگو نیستند. حافظهٔ کوتاهمدت دیگر مانند گذشته نیست و بینایی من الان به حدی کاهش یافته است که کار کردن دشوار است.”
این تفکر بیرحمانه به ما نشان میدهد که حتی اگر به اندازهای قادر به انجام یک کار باشید، لزومی ندارد آن را انجام دهید. در نقل قول مشهور کوئنتین تارانتینو از سال ۲۰۱۲، او اظهار نظر کرده که تمایل دارد بعد از کارگردانی ۱۰ فیلم، از حرفهٔ فیلمسازی کنار برود تا نام خود را با آثار دمآخری کم ارزش نکند: “فکر میکنم یکی از آن فیلمهای پیر، کهنه، ضعیف و ناپسند مانند سه فیلم خوب برای شما کافی است تا به اندازهای که امتیازات و امتیاز برای شما اهمیت دارد، جلب کند.”
بسیاری از کارگردانان سالخورده، آخرین ارادت خود را پیش از سن ۷۰ سالگی به اجرا درمیآورند و در مواجهه با تغییرات سلیقه و سیاستهای استودیوها، در مراحل پایانی حرفه خود به مشکلات برمیخورند. تنها تعداد کمی از آنها موفق به مدیریت میراث خود به نحوی هستند که باز هم علاقهمندان به سینما، همچون تمایلات تارانتینو، به آن دسترسی داشته باشند. حتی اگر این امکان وجود داشته باشد، دیگران قاضی نهایی اثرات شما خواهند بود، هر تعداد فیلمی که ساخته باشید. آلن شاید روش تزریق اسفناک در زندگی فیلمسازی پس از بازنشستگی را داشته باشد، اما حداقل این روش به اندیشه نسل بعدی منتقل میشود. وقتی در سال ۲۰۱۵ از او خواسته شد که چگونه میخواهد به یاد بیافته، او گفت: “زیاد برایم مهم نیست. اهمیتی ندارد، حتی اگر تمام فیلمهای من را بگیرند و آنها را به زبالهدانی بیندازند. من و تو ممکن بود بالای قبر شکسپیر بایستیم، نیایشهای او را بخوانیم و هیچ معنی خاصی برایمان نداشته باشد. [پس] تو منقرض شدهای.”
ایستوود نیز در مورد ادامه دادن به کارگردانی در ۹۰ سالگی رویهای خنثی و بیدلباخت دارد: “فقط میتوانم بگویم دوستش دارم.” اما در دهه هفتم، او به تعامل بیشتری با جهان خود پیرامون در آثاری همچون “تکتیرانداز آمریکایی” و “قطار ۱۵:۱۷ به مقصد پاریس” پرداخته و در بررسی اندیشههای قهرمانی معاصر در فیلمهای خود عمیقانه پیش میرود. او که برای پروژههایش از بودجه کمتر از مقدار پیشبینیشده استفاده میکند و تحویل پروژههای خود را به موقع انجام میدهد، مثال بارزی از هنرمند پیشگام است، یک کلاسیکگرای سختگیر که در آثار خود جوهر اصول و ارزشهای خود را بازتاب میدهد. در این سن و سال، زمان برای تلف کردن وقت نیست. اسکورسیزی که قبلاً یک کارگردان سبکگرا و خودنمایی بود، به تازگی این موضوع را آشکار کرده است: “آیا باید ثابت کنم که میتوانم به زیبایی دوربین را حرکت بدهم؟ مثل کاری که در “رفقای خوب” انجام دادم. خب، من این کار را انجام دادم. دوباره انجامش بدهم؟ همم، نه. ارزشش را ندارد. به این دلیل که آن کار برای آن زمان خوب بود.”
آنچه دربارهی این دسته از کارگردانان سالخورده و هیجانانگیز که توانستهاند حرفهی خود را به طول و عمری دیرینه ادامه دهند، جالب است، ممکن است این باشد که این افراد با روحیهای جسارتمند به هنر خود ادامه داده و به چشماندازهای جدیدی در عرصهٔ خود نگاه کنند، همانطور که دیوید بویی در آخرین آلبومش “بلکاستار” نشان داده بود. اسکورسیزی به طور مستقیم به مسئلهٔ قابل پذیرش بودن در “مرد ایرلندی” اشاره میکند، فیلمی که از یک گانگستر خودبخش به یک داستان ماجرایی تبدیل میشود. اما “قاتلان ماه گل” با رویکردی ماجراجویانهتر نسبت به نمایش ریشههای خشونت و ستم، به قبول آن پرداخته و نشان میدهد که حتی جنایتکاران هم در تسویهحساب پایانی نمیفهمند که اعمال خود را چگونه ارتکاب کردهاند. در حضور خود کارگردان به عنوان یک مجری رادیویی که قتل افراد اوسیج را دراماتیزه میکند، اسکورسیزی اظهار میکند که حتی راوی داستان هم ممکن است در جرماندازیها شریک باشد.
اسکات، در حالی که به نقطه پایان نزدیک میشود، به تاریخ اصلاحطلبان نیز علاقه نشان میدهد. “ناپلئون”، همچون فیلم “آخرین دوئل” محصول ۲۰۲۱، نگاهی بر پایان داستانهای پدرسالاری از قدرت میاندازد و با اصرار زیاد بر اینکه مردان لاغراندام سالخورده فرانسوی چیزی بیش از نماد خنجر جوزفین هستند، به پایان میرسد. این فیلم، از یک زاویه جذاب تاریخ عظیم را به شکل یک نماد سیاسی محلی نشان میدهد. اسکات که اظهارات رسمی را به شکلی بیادبانه بیاعتبار میکند، از طریق تفرعن و غرور، به تحریک تمامی نوع قصهگوییها که خود را درآن میبیند، پرداخته است. این چنین به سوال برمیخورد که آیا حتی راوی داستان نیز میتواند شریک جرم باشد و آیا همه افراد، از جمله تاریخنگارانی که اصرار دارند حقیقت پاسبان آنها است، میتوانند از اسب غرور خود پیاده شوند و تکبر را کنار بگذارند؟
اسکات، تبلیغاتچی سابق که اغلب به عنوان فردی که فقط در جلوههای ویژه فیلمهایش تخصص دارد، در سالهای پیری خود به دنبال ایفای نقشهایی است که هنرمند و انسان در مواجهه با مرگ را به تصویر بکشد. فیلم “پرومتئوس” به قدری درگیر این پرسش بود که کاملاً فراموش کرده بود داستان “بیگانه” را روایت کند. اسکات، از طریق شخصیتهایی چون فنسالار ویلند که اشتیاق عجیبی به ملاقات با سازنده و پدرش داشت یا کاراکتر انساننمای دیوید، خود را به عنوان یک بیننده با دیدگاه گسترده و جنونی در مورد هر عمل خلاقانهای شرح میدهد و به تصویر میکشد. بازی مایکل فسبندر در نقش کاراکتر دیوید، که از خود خالق و ایده احمقانهاش، یک مخلوق جاندار بینقص بسازد، از جذابیتهای این هنرمند لذتبخش است.
یکی از جالبترین و پیچیدهترین کاراکترها که میتوانید در یک بلاکباستر قرن بیست و یکم دیده باشید، ناگزیر است که بعد از بازگشت مایوسانه در فیلم “بیگانه: کاووننت” دیگر نتوانید این داستان را تکمیل کنید. با این حال، در داستانهای دیگر خیراندیش میازاکی، هنرمند به شدت دنکیشوتی است و آنجاست که راهنماییمان میکند تا اگر مایل به گمشدن در دنیاهای سینمایی او باشیم، این امکان وجود دارد. اما همانطور که “پسر و هرون” نشان میدهد، در نهایت زمانی فرا میرسد که او باید از قدرت کنار برود. یکی از مدیران اجرایی استودیو گیبلی اخیراً فاش کرد که میازاکی هر اکنون و سپس به دفترش سر میزند تا به ایدههایی برای فیلم جدیدش بپردازد. حتی اگر عصای او شکسته شده باشد، هنوز هم یک دریای کلان از خلاقیت در آثار او به چشم میخورد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0