تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۷
4 بازدید
کد خبر : 8072

راز موفقیت در روابط: قاطعیت به زبان ساده

راز موفقیت در روابط: قاطعیت به زبان ساده

چگونه می‌توانیم رفتار قاطعانه داشته باشیم؟ این سوالی است که بسیاری از افراد هنگام مواجهه با چالش‌های روزمره زندگی با آن روبه‌رو می‌شوند. قاطعیت مهارتی است که به ما کمک می‌کند نیازها و خواسته‌هایمان را به‌طور مؤثر و محترمانه بیان کنیم، بدون اینکه به خود یا دیگران آسیب بزنیم. این رفتار به ما اجازه می‌دهد

چگونه می‌توانیم رفتار قاطعانه داشته باشیم؟ این سوالی است که بسیاری از افراد هنگام مواجهه با چالش‌های روزمره زندگی با آن روبه‌رو می‌شوند. قاطعیت مهارتی است که به ما کمک می‌کند نیازها و خواسته‌هایمان را به‌طور مؤثر و محترمانه بیان کنیم، بدون اینکه به خود یا دیگران آسیب بزنیم. این رفتار به ما اجازه می‌دهد نظرات و احساسات خود را در موقعیت‌های مختلف بیان کنیم و به نتایجی برسیم که منافع هر دو طرف را در نظر بگیرد. اما چگونه می‌توان این مهارت را به دست آورد و چرا برای زندگی ما مهم است؟

افرادی که در تلاشند تا رفتار قاطعانه‌ای داشته باشند، معمولاً با دو رفتار مخرب مواجه می‌شوند: رفتار منفعلانه و رفتار پرخاشگرانه. در رفتار منفعلانه، فرد نیازها و احساسات خود را نادیده می‌گیرد، در حالی که در رفتار پرخاشگرانه، منافع دیگران نادیده گرفته می‌شود و اغلب منجر به تنش می‌شود. قاطعیت، تعادلی میان این دو رفتار است، جایی که فرد هم به خود و هم به دیگران احترام می‌گذارد و به دنبال راه‌حلی متقابل است. این رفتار نه‌تنها به تقویت روابط کمک می‌کند، بلکه موجب افزایش اعتماد به نفس و کاهش اضطراب نیز می‌شود.

یادگیری قاطعیت نیازمند زمان و تمرین است. اولین گام در این مسیر، شناخت ارزش‌ها و حقوق خود است. وقتی بدانیم چه چیزی برایمان مهم است، می‌توانیم به‌خوبی از آن دفاع کنیم. گام بعدی، استفاده از زبان مناسب است؛ مثلاً شروع جملات با ضمیر «من» به جای «تو»، که می‌تواند به انتقال احساسات بدون ایجاد سوءتفاهم کمک کند. در نهایت، تمرین رفتار قاطعانه در موقعیت‌های روزمره، از محل کار گرفته تا روابط شخصی، ضروری است. با تمرین این مهارت، نه تنها می‌توانیم به پاسخ این سوال که «چگونه رفتار قاطعانه داشته باشیم» برسیم، بلکه زندگی‌ای پربارتر و کم‌تنش‌تر خواهیم داشت.

چگونه رفتار قاطعانه داشته باشیم؟

در فوریه ۲۰۲۳، کالی کایوئت به اورژانس مراجعه کرد و بدترین سردرد زندگی‌اش را تجربه کرد. پزشک دارویی برای میگرن تجویز کرد و او را به خانه فرستاد. کایوئت می‌گوید: «این سردرد به‌طور کامل به عنوان میگرن تشخیص داده شد، حتی با اینکه سال‌ها بود که میگرن نداشتم.» چند روز بعد، وقتی که درد شدیدتر شد و دیدن برایش دشوار گردید، دوباره به اورژانس برگشت. پزشک همچنان تأکید کرد که او در حال تجربه میگرن است. کایوئت می‌گوید: «ترس و احساس مرگ به سراغم آمد. فکر کردم، من قرار نیست بمیرم فقط به این دلیل که یک پزشک نمی‌خواهد برای تشخیص بیشتر تلاش کند.»

او مقاومت کرد و خواستار انجام سی‌تی‌اسکن شد. نتیجه این اسکن لکه‌ای را نشان داد و ام‌آر‌آی بعدی یک لخته خون بزرگ را آشکار کرد. اگر او یک یا دو روز بیشتر صبر می‌کرد، احتمالاً سکته می‌کرد یا جانش را از دست می‌داد. کایوئت می‌گوید: «من برای خودم ایستادم و واقعاً جانم را نجات دادم.» او اضافه می‌کند: «این تجربه باعث شد در مراقبت از خودم قاطع‌تر باشم.»

راز موفقیت در روابط: قاطعیت به زبان ساده

بخش اول: قاطعیت در محیط کار

قاطعیت یک مهارت اجتماعی حیاتی و بخش مهمی از هوش هیجانی است. هنگامی که نیازهای دو نفر در تضاد قرار می‌گیرند، هیچ راه‌حلی کامل نخواهد بود مگر اینکه هر دو نیاز به‌طور حداقلی در نظر گرفته شوند—و این همان معنای قاطعیت است. قاطعیت به این معنا نیست که هر دو طرف تمام خواسته‌های خود را به دست می‌آورند، بلکه هدف این است که تلاش کنیم نیازهای هر دو طرف را بشناسیم، برای آن‌ها احترام قائل شویم و تا حد امکان آن‌ها را برآورده کنیم، در حالی که از بدتر شدن وضعیت جلوگیری می‌کنیم.

واکنش‌ها به تضاد در یک طیف قرار دارند. در یک طرف این طیف، رفتار پرخاشگرانه قرار دارد که در آن فرد تنها به احساسات و اهداف خود اهمیت می‌دهد و نیازی به طرف مقابل ندارد. در طرف دیگر، رفتار مطیع یا منفعل وجود دارد، جایی که فرد تنها خواسته‌ها و احساسات طرف مقابل را معتبر می‌داند و نیازهای خود را نادیده می‌گیرد. فرد مطیع ممکن است خود را ناتوان از بیان نیازهایش بداند، اما در عمل هیچ تلاشی برای پیگیری اهداف خود نمی‌کند. رفتار منفعل معمولاً ناشی از ترس و تهدید است، ولی اغلب این تهدید بیشتر در ذهن فرد وجود دارد تا در واقعیت.

نه بیش از حد منفعل باشید و نه بیش از حد پرخاشگر

در میانه این طیف، منطقه طلایی شامل رفتار قاطعانه است. در این حالت، فرد به نیازهای خود و دیگران توجه می‌کند و سعی دارد با تعامل و احترام به یک راه‌حل مشترک دست یابد. قاطعیت به معنای انصاف است، زیرا این نوع رفتار هم به نفع خود فرد و هم به نفع دیگران است. حل مشکلات ناشی از پرخاشگری یا انفعال با استفاده از رفتار قاطعانه ممکن می‌شود.

به عنوان یک درمانگر، مشاهده کرده‌ام که افرادی که در یکی از این دو انتها قرار دارند معمولاً از طرف مقابل می‌ترسند. افرادی که با پرخاشگری مشکل دارند، معمولاً نگرانند که به‌عنوان فردی ضعیف شناخته شوند و این باور دارند که دیگران از آن‌ها سوءاستفاده خواهند کرد. در مقابل، افرادی که با انفعال مشکل دارند، می‌ترسند که به‌عنوان فردی خودخواه یا بی‌ادب دیده شوند و نگران‌اند که این باعث عصبانیت دیگران شود. این ترس‌ها تا حدی موجه‌اند، اما خوشبختانه وقتی از تفکر سیاه و سفید فراتر می‌رویم، می‌توانیم ترکیب‌های متعادل‌تری از رفتارهای مختلف پیدا کنیم. در دنیای تضاد، “خاکستری” به معنای قاطعیت است.

ماهیت دوگانه عدالت نشان می‌دهد که تعاریف قاطعیت باید شامل احترام به خود و دیگران باشد. دو تعریف خوب از قاطعیت عبارتند از: «ایستادن بر سر اصول خود بدون اینکه طرف مقابل را تحت فشار قرار دهید» و «گفتن آنچه باید بگویید بدون تهدید یا توهین به طرف مقابل».

راز موفقیت در روابط: قاطعیت به زبان ساده

چگونه در محیط کار قاطعیت داشته باشیم؟

یکی از انواع تعارضات میان همکاران، مسأله تقسیم وظایف است. چه کسی باید چه کاری را انجام دهد؟ شما فکر می‌کنید که فرد دیگری باید آن کار را انجام دهد، و او معتقد است که این وظیفه بر عهده شماست. برای رسیدن به توافق، ابتدا باید این احتمال را در نظر بگیرید که شاید این مسئولیت برای شما مناسب باشد و باید دلایل طرف مقابل را هم بشنوید. معمولاً دو مسئله اصلی وجود دارد: این که کدام فرد بار کاری بیشتری دارد و کدام فرد توانایی بهتری برای انجام آن وظیفه دارد.

برای مثال می‌توان گفت: «می‌دانم که شما خیلی مشغول هستید، اما من هم اکنون تحت فشار هستم. من چند شب دیر وقت کار کردم و هنوز در یک پروژه بزرگ عقبم. راستش نمی‌بینم چطور می‌توانم این وظیفه را بپذیرم.» یا «متوجه هستم که این کار با مسئولیت‌های معمول شما فرق دارد، ولی به نظر من این وظیفه مرتبط با حوزه کاری شماست، در حالی که فکر نمی‌کنم در شرح شغلی من قرار بگیرد.»

قاطعیت در برابر رئیس ممکن است دشوارتر باشد به دلیل تفاوت قدرت. در این شرایط، ترفند دو بخشی این است که نظرات خود را بیان کنید بدون اینکه اقتدار رئیس را زیر سؤال ببرید. به عنوان مثال می‌توانید بگویید: «واضح است که این تصمیم شماست، اما دوست دارم اطلاعاتی را که ممکن است از آن آگاه نباشید، با شما به اشتراک بگذارم قبل از اینکه برای نحوه اجرای پروژه برنامه‌ریزی کنید. آیا دوست دارید بشنوید؟» یا «صحبت کردن درباره افزایش حقوق ممکن است برای شما هم ناخوشایند باشد، شاید مثل خود من، اما چند نکته وجود دارد که فکر می‌کنم باید در نظر گرفته شوند و می‌خواهم مطمئن شوم که هنگام تصمیم‌گیری از آن‌ها آگاه هستید.»

استفاده از زبان قاطعانه

گفتار قاطعانه اطلاعاتی در مورد تجربه شما از تعارض به طرف مقابل ارائه می‌دهد. این اطلاعات به چهار بخش اصلی تقسیم می‌شود:

  1. شناخت (دیدگاه شما نسبت به وضعیت)
  2. احساس (چگونگی احساس شما نسبت به وضعیت)
  3. انگیزه (چیزی که از نتیجه می‌خواهید به دست آورید)
  4. یک طرح پیشنهادی (ایده‌هایی برای حل تعارض)

انتقال مؤثر این چهار عنصر می‌تواند نشان دهد که شما از کجا آمده‌اید و راه‌حل قوی‌تری برای رفع تعارض ارائه دهد.

در موقعیت‌های تعارض، جملات با ضمیر «من» معمولاً مؤثرتر از جملات با ضمیر «تو» هستند. جملات با «من» به طرف مقابل نشان می‌دهند که شما از کجا می‌آیید، که اطلاعات مهمی برای او محسوب می‌شود. از سوی دیگر، جملات با «تو» معمولاً یک ادعای منفی درباره طرف مقابل مطرح می‌کنند که ممکن است خشم بیشتری ایجاد کرده و وضعیت را بدتر کند. علاوه بر این، جملات با «من» معمولاً دقیق‌تر از جملات با «تو» هستند.

نیاز نیست که در استفاده از این تفاوت‌ها خیلی دقیق و سخت‌گیر باشیم: استفاده از کلمه «من» به‌طور دقیق لازم نیست. مثلاً «این من را ناراحت می‌کند وقتی…» یک جمله با ضمیر «من» است، و استفاده از کلمه «تو» نیز اگر به یک عمل خاص اشاره کند، نه یک ویژگی کلی یا همیشگی، اشکالی ندارد. گفتار قاطعانه یعنی بیان نقطه‌نظر خودمان بدون قضاوت در مورد طرف مقابل در تعارض.

راز موفقیت در روابط: قاطعیت به زبان ساده

بیان دیدگاه

ممکن است در موقعیت‌های پیچیده و احساسی بیان دیدگاه‌های خود را دشوار بیابید. در چنین شرایطی، یک نکته مفید این است که نیازی به حل همه مسائل به طور یکجا نیست. می‌توانیم قدم به قدم پیش برویم و از جملات «من» برای بیان آنچه می‌دانیم استفاده کنیم. برای مثال:

«من دقیقاً نمی‌دانم چه چیزی باعث این موقعیت شد، اما واقعاً از آنچه اتفاق افتاد ناراحت هستم.»
«ممکن است چیزی فراموش شده باشد، اما وضعیت به نظر من اینطور است.»
«ممکن است شما درست بگویید، اما من نیاز دارم که بتوانم به گونه‌ای در برنامه‌ریزی این رویداد مشارکت کنم.»

سبک ارتباطی منفعلانه معمولاً کارایی ندارد، زیرا نمی‌تواند پیام ما را به درستی منتقل کند. از سوی دیگر، سبک تهاجمی نیز موثر نیست چرا که باعث ایجاد ترس و خشم می‌شود و مانع از حل مشکل می‌شود. هرچند که تعارضات بین فردی می‌توانند پیچیده باشند، اما ارتباط قاطعانه بهترین فرصت را برای بهبود شرایط فراهم می‌آورد.

براندون بندس، کارآفرین سریالی که با دفاع از خود آشناست، می‌گوید مهارت‌های قاطعانه‌اش را بیشتر از تجربه قبلی‌اش به عنوان داور هاکی کسب کرده است. او می‌گوید: «وقتی تحت فشار هستید و باید مرزها را مشخص کنید، یکی از سخت‌ترین جاها برای این کار روی یخ است.» «در چنین محیطی پر از احساسات، شما تنها پنج ثانیه فرصت دارید تا نقطه‌نظرتان را بیان کنید، مرزها را تعیین کنید و سریعاً ادامه دهید.»

راز تصمیم‌گیری با مرزهای مشخص، ایجاد انتظارات مشترک است. به عنوان داور، بندس قبل از شروع بازی با بازیکنان ملاقات می‌کرد تا درباره نحوه قضاوت بازی هماهنگی ایجاد کند. او به نگرانی‌های آن‌ها گوش می‌داد و احترام می‌گذاشت و سپس انتظارات مشترک را اجرا می‌کرد.

بخش دوم قاطعیت در محیط‌های درمانی

آخرین باری که از کسی خواستید به شما کمک کند ولی به نتیجه نرسیدید، چه زمانی بود؟ آیا فوراً تسلیم شدید یا سعی کردید به وضعیت از دیدگاه دیگری نگاه کنید؟ برای برخی افراد دشوار است که ادامه دهند وقتی احساس می‌کنند طرف مقابل حاضر به همکاری نیست—خصوصاً اگر آن فرد یک پزشک باشد. مردم به طور فزاینده‌ای از تجربیات خود در مواجهه با عدم باور یا درک پزشکانشان صحبت می‌کنند—و این مشکلات به وضوح می‌توانند سلامت افراد، به ویژه سلامت زنان، را تحت تأثیر قرار دهند.

شکستن موانع در مراقبت‌های بهداشتی

یک مطالعه اخیر که در International Journal of Qualitative Studies on Health and Well-being منتشر شد و توسط جین هاچنز در دانشگاه تکنولوژی سیدنی هدایت گردید، موانعی را که زنان در تعامل با ارائه‌دهندگان خدمات بهداشتی با آن‌ها روبه‌رو هستند، بررسی کرد. در ابتدای این تحقیق، نویسندگان حمایت‌خواهی در زمینه بهداشت را به‌گونه‌ای تعریف کردند که شامل توانایی افراد در کسب اطلاعات و استفاده از آن برای «ارتباط قاطعانه و تصمیم‌گیری»، همچنین «توانایی برآورده کردن نیازها در مواجهه با چالش‌ها» می‌شود. ۲۴ زن شرکت‌کننده در این تحقیق همگی در دوران بارداری یا سال اول پس از زایمان مشکلات قلبی را تجربه کرده بودند.

مشکلات قلبی می‌تواند باعث از دست دادن اعتماد به سیستمی شود که به این بیماری توجه کافی نمی‌کند. تصور کنید که در بیمارستان بستری باشید در حالی که فرزند نوزادی دارید و بدتر از همه، تیم پزشکی شما به مشکلاتتان توجهی ندارد. این مسئله تنها به یک وضعیت خاص محدود نمی‌شود. همانطور که محققان اشاره می‌کنند، «مدیریت پیچیده» این بیماری در طول عمر زنان «تقاضاهای زیادی» از آن‌ها می‌طلبد.

بررسی الگوهای اصلی

محققان تصمیم گرفتند تجربیات زنان را بررسی کنند تا الگوهای مشترک را شناسایی کنند. از طریق مصاحبه‌های عمیق، چهار تم اصلی شناسایی شد:

  1. فریادهای خاموش: زنان احساس می‌کردند که در وضعیت سکوت قرار دارند و ترکیبی از شوک، ترس و سردرگمی را تجربه می‌کردند که باعث می‌شد نیازهایشان در خلا بی‌قدرتی گم شود.
  2. گفتن آسان‌تر از انجام است: این تم به عدم هماهنگی در پاسخ‌های پزشکان اشاره دارد. زنان ایده‌هایی ارائه می‌دادند، اما با مقاومت مواجه می‌شدند و احساس می‌کردند هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود.
  3. دیوانه‌سازی: زمانی که زنان احساس می‌کردند تجربیاتشان نادیده گرفته شده است، تاثیرات منفی زیادی بر آن‌ها وارد می‌شد و وضعیت بدتر می‌شد. یکی از شرکت‌کنندگان گفت: «آن‌ها به من می‌گفتند که دارم دیوانه می‌شوم».
  4. دایره‌های هم‌مرکز حمایت‌خواهی: در نهایت، آخرین تم به تاب‌آوری زنان اشاره دارد. آن‌ها به تدریج یاد می‌گرفتند که گام‌های لازم را بردارند و استراتژی‌هایی برای دستیابی به نیازهایشان ایجاد کنند. این استراتژی‌ها شامل ثبت علائم و شاخص‌های سلامت و تحقیق در مورد وضعیت خود بود.

آخرین بخش این تحقیق، حمایت اجتماعی بود. برخی از زنان گروه‌هایی در شبکه‌های اجتماعی تشکیل دادند یا پروژه‌هایی برای آگاهی‌رسانی و ارائه حمایت به دیگر زنان راه‌اندازی کردند.

مهارت‌های اصلی را بشناسید

محققان اشاره کرده‌اند که دستیابی به خواسته‌ها ممکن است به ویژگی‌های شخصیتی فرد بستگی داشته باشد. برای رسیدن به خواسته‌ها، علاوه بر قاطعیت (که ممکن است برای برخی چالش‌برانگیز باشد)، فرد باید اطلاعات کافی، توانایی برقراری ارتباط مؤثر و دسترسی به منابع مورد نیاز مانند زمان و قابلیت جستجو در اینترنت را داشته باشد. همچنین، کمی خوددلسوزی برای دستیابی به اهداف ضروری است. با بخشیدن خود به دلیل احساسات منفی مانند خشم یا عصبانیت، یا به خاطر احساس «دیوانه بودن»، می‌توانید از گرفتار شدن در دام خودانتقادی جلوگیری کنید.

دفاع از حقوق خود یکی از ویژگی‌های بسیار مهم است، به ویژه زمانی که سلامت خود یا عزیزانتان در میان باشد. با شناخت مراحل مختلف از ناامیدی تا موفقیت و آشنایی با استراتژی‌های مناسب، می‌توانید اطمینان حاصل کنید که صدای شما به درستی شنیده می‌شود.

خودتان را ارزیابی کنید

هدر کیرنن در میسوری و در یک خانواده مذهبی سختگیر بزرگ شد. آرزوی ترک خانه از سن ۱۲ سالگی در او شکل گرفت و برنامه فرارش را با تحقیق درباره چگونگی ورود به دانشگاه آغاز کرد. او در دانشگاه ثبت‌نام کرد، به ممفیس نقل مکان کرد و در نهایت با دوست پسرش زندگی کرد، می‌دانست که این تصمیم برای خانواده‌اش غیرقابل پذیرش است و آن‌ها او را از ارتباط قطع کردند.

هدر می‌گوید: «من همه چیز را از دست دادم. این زمانی بود که سکوت در زندگی‌ام برقرار شد.» اما ایستادگی برای خود و تعیین این مرز—زندگی خارج از دایره مذهبی خانواده‌اش—برای او ضروری بود. او دوستان جدیدی پیدا کرد، در حرفه مشاوره موفق شد و با شوهرش آشنا شد. این زوج اکنون در فلوریدا با سه سگ، دو گاو و یک گربه زندگی می‌کنند که شوهرش آن را از پارکینگ تاکو بل پیدا کرده است. هدر تأکید می‌کند: «مهم است که یک قدم به عقب بردارید و وضعیت را خودتان ارزیابی کنید. مطمئن شوید که کسی شما را هدایت نمی‌کند. بدانید برای چه چیزی باید بایستید.»

بخش سوم: چگونه در رابطه عاطفی قاطعیت داشته باشیم؟

مرزها نشان‌دهنده حد و مرزهای فردی هستند. در روابط، مرزها مشخص می‌کنند که شما کجا تمام می‌شوید و فرد دیگر از کجا آغاز می‌شود، چگونگی ارتباط هرکدام از شما با دیگری و نحوه اتصال شما به هم—خواه به صورت مستقل، وابسته یا تعامل متقابل—را تعیین می‌کنند. تعیین مرزهای شخصی روشن، عامل اصلی دستیابی به رفاه و اعتماد به نفس است. مرزها استانداردهایی برای رفتار قابل قبول از سوی دیگران مشخص می‌کنند و نشان می‌دهند که چه زمانی آن‌ها از خط قرمز عبور کرده‌اند، به شما بی‌احترامی کرده‌اند یا از شما سوءاستفاده کرده‌اند.

وقتی مرزهای شما مبهم یا غیرمنسجم باشند، ممکن است چیزهایی که نمی‌خواهید وارد زندگی‌تان شوند. نقض مرزها می‌تواند شامل رفتارهایی مانند خیانت به اعتماد و محرمانگی، استفاده از اموال دیگران بدون اجازه، درخواست‌های نامناسب به جای تقاضای محترمانه، رفتار تحقیرآمیز یا پدرانه، و دستکاری دیگران برای منافع شخصی باشد.

دفاع از مرزهای شخصی

مرزها به عنوان خط دفاعی اولیه شما عمل می‌کنند. زمانی که به دیگران اجازه می‌دهید مرزهای شما را نقض کنند، قدرت شخصی خود را از دست می‌دهید و این می‌تواند شما را از نظر ذهنی، جسمی و احساسی فرسوده کند.

اگر احساس کنید که روی تخم‌مرغ راه می‌روید، احتمالاً از مرزهای مشکل‌دار رنج می‌برید. در این شرایط معمولاً کارهایی انجام می‌دهید که نمی‌خواهید، اغلب احساس بی‌احترامی می‌کنید، ابراز احساسات، افکار و نیازهای خود برایتان چالش‌برانگیز است، یا احساس می‌کنید که باید از دیگران مراقبت کنید به قیمت مراقبت از خودتان. همچنین ممکن است از دیگران دوری کنید زیرا از قضاوت شدن می‌ترسید.

احساسات ناخوشایند می‌توانند به شما کمک کنند تا متوجه شوید مرزهای شما کجا قرار دارند و چه زمانی نقض می‌شوند. این احساسات شما را با سوالاتی مانند: “چه چیزی اشتباه است؟”، “چه چیزی باید محافظت شود؟”، یا “چه چیزی باید بازسازی شود؟” روبرو می‌کنند.

پاسخ به این سوالات راهی سریع و محترمانه برای برخورد با احساساتتان به شما می‌دهد. این سوالات شما را به سمت اقداماتی هدایت می‌کنند که به بازتنظیم مرزهای شما و بازسازی حس خودتان کمک می‌کنند.

راز موفقیت در روابط: قاطعیت به زبان ساده

تمرین قاطعیت

تمرین قاطعیت یکی از عناصر کلیدی در تعیین مرزهاست. قاطعیت به معنای توانایی ابراز احساسات و افکار خود به صورت واضح و دفاع از حقوق خود به طور مستقیم، در حالی که حقوق دیگران را نیز محترم می‌شمارید، است. این توانایی به شما اجازه می‌دهد نیازها و خواسته‌های خود را همزمان با توجه به نیازهای دیگران مدیریت کنید. قاطعیت مسئولیت‌پذیری را بدون سلطه‌گری به همراه دارد و فضای میانه‌ای بین تسلیم و پرخاشگری ایجاد می‌کند.

قاطعیت شما را توانمند می‌سازد و این توانمندی در ارتباطات و رفتارهای سالم خود را نشان می‌دهد. قاطعیت به شما کمک می‌کند تا با فردی که می‌خواهید باشید، هماهنگ شوید. مهارت‌های قاطعیت به ویژه در موقعیت‌های پرتنش و زمانی که اضطراب دارید، بسیار مؤثر هستند. زمانی که قاطعیت را با دقت و ظرافت به کار می‌برید، نه تنها به خودتان، بلکه به دیگران نیز قدرت می‌دهید و این باعث ایجاد محیطی برنده-برنده می‌شود. با این روش می‌توانید رفاه خود را به طور چشمگیری بهبود دهید، ارزش خود را بالا ببرید و بر دیگران تأثیر مثبت بگذارید تا نتایج مطلوبی کسب کنید.

قاطع بودن در بیان خواسته‌هایتان به شما این حق را می‌دهد که آنچه را می‌خواهید درخواست کنید—حتی اگر احتمال کمی برای دریافت آن وجود داشته باشد. وقتی که به حق خود برای بودن همان‌طور که هستید پی می‌برید و برای نیازهای خود درخواست می‌کنید، در عین حال انعطاف‌پذیر در انتظارات خود از آنچه در نهایت دریافت خواهید کرد، خواهید بود. این روش به شما امکان می‌دهد تا واقعی و اصیل باشید و کمتر به نتیجه وابسته شوید. قاطعیت به شما کمک می‌کند تاب‌آوری و اعتماد به نفس خود را بسازید و حفظ کنید.

نکاتی برای داشتن رفتار قاطعانه در رابطه عاطفی

هدف شما باید برقراری ارتباطی باز، مستقیم و صادقانه باشد. برای درک دیدگاه‌های دیگران، به دقت گوش دهید. خود و حقوقتان را همانطور که حقوق دیگران را محترم می‌شمارید، ارزشمند بدانید. بپذیرید که نمی‌توانید دیگران را کنترل کنید. مرزهای خود و دیگران را بشناسید و از آن‌ها محافظت کنید. احساسات و نیازهای خود را با احترام بیان کنید و در هنگام ارتباط، با آرامش صحبت کنید و به زبان بدن خود توجه داشته باشید.

زمانی که به خود اجازه می‌دهیم احساساتمان را درک و پردازش کنیم و نیازهایمان را قاطعانه بیان کنیم، مرزهای سالمی ایجاد می‌کنیم. بدین ترتیب، از خود محافظت کرده و در عین حال با احترام و دلسوزی به دیگران نزدیک می‌شویم. تعیین مرزهای سالم باعث می‌شود روابط ما بر اساس اعتماد، حمایت و مراقبت متقابل استوار باشد—حتی در مواجهه با چالش‌ها.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.