«خارج از تاریکی»: روایتی از وحشت و بقا در عصر حجر
عموماً در معرض فرهنگ عامه، آثاری که به عصر حجر اشاره دارند و طنز را به مرکز قرار میدهند، مشاهده میشوند. در این آثار، انسانهای پیش از تاریخ را به عنوان شخصیتهای کمعقلانی و بیتوجه به مسائل مهم ترسیم میکنند، مانند شخصیتهای انیمیشنی در “فلینستونها” و فیلم “غارنشینان” از دریمورکز. اما اندرو کامینگ با فیلم
عموماً در معرض فرهنگ عامه، آثاری که به عصر حجر اشاره دارند و طنز را به مرکز قرار میدهند، مشاهده میشوند. در این آثار، انسانهای پیش از تاریخ را به عنوان شخصیتهای کمعقلانی و بیتوجه به مسائل مهم ترسیم میکنند، مانند شخصیتهای انیمیشنی در “فلینستونها” و فیلم “غارنشینان” از دریمورکز. اما اندرو کامینگ با فیلم “خارج از تاریکی”، بازیگرانی خشن و تاریک از عصر حجر را به تصویر میکشد. این فیلم داستانی تیره و دروننگر دارد که زندگی گروهی از انسانهای اولیه را در مواجهه با طبیعت سخت و دشمنیهای ناشناخته روایت میکند، در جستجوی یک خانه جدید.
کامینگ و روث گرینبرگ، کارگردان و فیلمنامهنویس “خارج از تاریکی”، داستان را به نحوی روایت میکنند که تأکید میکنند در عصر حجر، دانش مردم از دنیای پیرامون خود محدود بوده و آنها با چیزهای سادهتری ارتباط برقرار میکنند. این باعث میشود شخصیتهای فیلم، مواجه با چیزهایی که ماهیتشان برایشان نامعلوم است، بر اساس غریزههای خود عمل کنند. با این حال، قهرمانان فیلم، با ویژگیهای انسانی که در طول تاریخ باقی مانده است، برای مخاطبان قابل شناسایی هستند. به طور کلی، اگر انسان مدرن را از تکنولوژی و اطلاعات جدا کنیم و او را در محیط وحشی قرار دهیم، بسیاری از رفتارها و واکنشها به شباهتهایی با شخصیتهای “خارج از تاریکی” خواهد داشت.
نقد فیلم «خارج از تاریکی»؛ یک قهرمان زن بیمانند
پس از اینکه فیلم مشخص میکند داستانش در ۴۵ هزار سال قبل رخ داده است، با سطح مناسبی از داستانگویی آغاز میشود. در حالی که شش نفر دور آتش نشستهاند، هرون جوان (با بازی لونا موزی) از دیگران میخواهد برایشان قصهای بگویند. ریشسفید اعضای گروه، اودال (با بازی آرنو لونینگ)، داستانی را شروع میکند که به نظر یک افسانه میآید، اما در واقع این داستان درباره خود گروه است که از قبیلهای بزرگتر جدا شدهاند و پدر هرون، آدِم (با بازی چوکو مودو)، را دنبال کردهاند تا به دنبال سرزمینی بپردازند که در قصههای کودکی شنیده بودند. آنها با یک قایق از روی آب عبور میکنند و با مشقت به مقصد میرسند، تا ببینند که سرزمین موعود، جایی است که هیچ چیز رشد نمیکند.
آدم همچنان اصرار دارد که میتواند آنها را به سوی رفاه هدایت کند، بنابراین گروه دوباره حرکت میکند و به سمت مقصدی نامعلوم میروند. در این بین، آنها گرسنه و خسته میشوند، در مقابل عناصر طبیعت (مانند طوفان و باران) آسیبپذیر هستند و مهمتر از همه، هر لحظه ممکن است حملات حیوانات وحشی به آنها شروع شود. داستان اودال خلاصهای از ماجراهای گروه را نشان میدهد و شخصیتهای فیلم “خارج از تاریکی” را تثبیت میکند. این داستان به مخاطب نشان میدهد که قهرمان فیلم چگونه به خود و گروه خود نگاه میکند: آنها برای او بخشی از یک تاریخ بزرگ و قدیمی هستند، کاشفان و جنگجویانی که با دستاوردهای خود داستانها و افسانههای نسلهای بعدی را شکل میدهند.
این گروه شامل همسر باردار آدم، حوا (ایو) (با بازی لولا ایوانز)، برادر آدم گیر (با بازی کیت یانگ) و یک ولگرد به نام بیاح (با بازی سافیا اوکلی گرین) میشود. اگرچه همه به آدم اعتماد دارند و او را به عنوان رهبر خود قبول کردهاند، اما این اعتماد با گذر زمان ضعیفتر میشود، به خصوص وقتی که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوششان میرسد. در این حالت، اعضای گروه متوجه میشوند که در معرض حملاتی قرار گرفتهاند. وقتی هرون گم میشود، آدم تصمیم میگیرد همه به دنبال او بروند و در جنگلی تاریک و ترسناک به دنبال او بگردند.
با این حال، به زودی مشخص میشود که بیاح، زن ولگرد، تواناترین و باهوشترین عضو گروه است. او فرد سرسختی است که علاوه بر جنگجویی، استراتژی میسازد و از هوش خود استفاده میکند. در حالی که دشمن ناشناخته اعضای گروه را هدف قرار میدهد، بیاح راهی برای مقابله با این تهدیدات پیدا میکند. این بازیگری که اوکلی گرین آن را با درخشش اجرا میکند، تمایز بیاح از سایر شخصیتها را برای مخاطبان آسان میکند.
برای فیلم زبان جدیدی اختراع شده است
به طور کلی، بازی در نقش انسانهای اولیه به خودی خود چالشبرانگیز است و میتواند عیار هر بازیگر را مشخص کند. اما بازیگران فیلم “خارج از تاریکی” با چالش دیگری مواجه بودند که به دشواری اجراها میافزود: همه دیالوگهای این فیلم به زبانی به نام “تولا” ادا میشوند که یک زبان ساختگی مخصوص این فیلم است. زبان تولا توسط دنیل اندرسون، شاعر، مورخ و زبانشناس ساخته شده است. میتوان گفت که این زبان عناصر زبانهای اولیه مانند عربی و باسکی را با هم ترکیب کرده است. تأثیر استفاده از این زبان ساختگی در سراسر فیلم آشکار است. صحبت کردن شخصیتها به زبان تولا باعث شده فیلم “خارج از تاریکی” بیگانهتر به نظر برسد و فاصله بیشتری بین تماشاگران و شخصیتهای داستان ایجاد میشود. به این ترتیب، “خارج از تاریکی” تأکید میکند که جهان در ۴۵ هزار سال قبل از ما چقدر متفاوت بوده است.
تنها تعداد کمی فیلم سینمایی را میتوان پیدا کرد که مشابه “خارج از تاریکی” ارائه شده باشند. فیلم ماقبل تاریخی “آلفا” که سال ۲۰۱۸ منتشر شد یکی از این فیلمهاست. در “آلفا” نیز مانند “خارج از تاریکی” دیالوگهایی به زبان ساختگی ادا میشوند که نشان دهنده رشد اولیه زبان است. همچنین، فیلم “خارج از تاریکی” یادآور فیلم “آپوکالیپتو” نیز هست؛ یک فیلم درگیرکننده و تماشایی از مل گیبسون. “آپوکالیپتو” فیلمی در ژانر تریلر اکشن است که در قرن شانزدهم میلادی و آمریکای شمالی رخ میدهد. در این فیلم، همه دیالوگها به نسخهای از زبان باستانی مایاها ادا میشوند. استفاده از زبانهای ساختگی در این سه فیلم، حس اصالت را به مخاطب منتقل کرده است. این زبانها، با توجه به نوعی از دقت و توجه که به ایجاد آنها شده، باعث میشوند فیلمهای “آپوکالیپتو”، “آلفا” و “خارج از تاریکی” برای بینندگان به نحوی معتبرتر به نظر برسند.
با توجه به گفتههای اندرو کامینگ به رسانهها، فیلم “خارج از تاریکی” در زمان همهگیری کرونا و قرنطینه، در سال ۲۰۲۰ و در کشور اسکاتلند فیلمبرداری شده است و فقط ۶ بازیگر دارد. با توجه به این موضوع و به دلیل منابع نسبتاً محدودی که در دسترس فیلم “خارج از تاریکی” بودهاند، تولیدکنندگان هر تلاشی را برای بهتر کردن جزئیات این دوران زمانی انجام دادهاند تا فیلم قابلپذیرشتر باشد. به همین دلیل، زبان ساختگی تولا اهمیت خود را نشان داده است. وجود زبان تولا بدون نیاز به طراحی دقیق صحنهها و لباسها، حس و حال گذشته ماقبل تاریخی را به بینندگان منتقل کرده است و بار سنگینی را از دوش سازندگان “خارج از تاریکی”برداشته است.
اجراهای قوی برگ برنده فیلم «خارج از تاریکی» به شمار میآیند
بعد از آنکه فیلم مشخص میکند داستانش در ۴۵ هزار سال قبل رخ داده است، با سطح مناسبی از داستانگویی آغاز میشود. در حالی که شش نفر دور آتش نشستهاند، هرون جوان (با بازی لونا موزی) از دیگران میخواهد برایشان قصهای بگویند. ریشسفید اعضای گروه، اودال (با بازی آرنو لونینگ)، داستانی را شروع میکند که به نظر یک افسانه میآید، اما در واقع این داستان درباره خود گروه است که از قبیلهای بزرگتر جدا شدهاند و پدر هرون، آدِم (با بازی چوکو مودو)، را دنبال کردهاند تا به دنبال سرزمینی بپردازند که در قصههای کودکی شنیده بودند. آنها با یک قایق از روی آب عبور میکنند و با مشقت به مقصد میرسند، تا ببینند که سرزمین موعود، جایی است که هیچ چیز رشد نمیکند.
آدم همچنان اصرار دارد که میتواند آنها را به سوی رفاه هدایت کند، بنابراین گروه دوباره حرکت میکند و به سمت مقصدی نامعلوم میروند. در این بین، آنها گرسنه و خسته میشوند، در مقابل عناصر طبیعت (مانند طوفان و باران) آسیبپذیر هستند و مهمتر از همه، هر لحظه ممکن است حملاتی از حیوانات وحشی شروع شود. داستان اودال خلاصهای از ماجراهای گروه را نشان میدهد و شخصیتهای فیلم “خارج از تاریکی” را تثبیت میکند. این داستان به مخاطب نشان میدهد که قهرمان فیلم چگونه به خود و گروه خود نگاه میکند: آنها برای او بخشی از یک تاریخ بزرگ و قدیمی هستند، کاشفان و جنگجویانی که با دستاوردهای خود داستانها و افسانههای نسلهای بعدی را شکل میدهند.
این گروه شامل همسر باردار آدم، حوا (ایو) (با بازی لولا ایوانز)، برادر آدم گیر (با بازی کیت یانگ) و یک ولگرد به نام بیاح (با بازی سافیا اوکلی گرین) میشود. اگرچه همه به آدم اعتماد دارند و او را به عنوان رهبر خود قبول کردهاند، اما این اعتماد با گذر زمان ضعیفتر میشود، به خصوص وقتی که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوششان میرسد. در این حالت، اعضای گروه متوجه میشوند که در معرض حملاتی قرار گرفتهاند. وقتی هرون گم میشود، آدم تصمیم میگیرد همه به دنبال او بروند و در جنگلی تاریک و ترسناک به دنبال او بگردند.
با این حال، به زودی مشخص میشود که بیاح، زن ولگرد، تواناترین و باهوشترین عضو گروه است. او فرد سرسختی است که علاوه بر جنگجویی، استراتژی میسازد و از هوش خود استفاده میکند. در حالی که دشمن ناشناخته اعضای گروه را هدف قرار میدهد، بیاح راهی برای مقابله با این تهدیدات پیدا میکند. این بازیگری که اوکلی گرین آن را با درخشش اجرا میکند، تمایز بیاح از سایر شخصیتها را برای مخاطبان آسان میکند.
تمرکز فیلم بر پیام اخلاقی باعث شد داستان فیلم ضعیفتر ظاهر شود
بزرگترین ضعف و نقص فیلم «خارج از تاریکی» در پایان آن رقم میخورد. این فیلم ابتدا یک فیلم تریلر عصر حجری و مینیمالیستی به نظر میرسد، اما ناگهان به یک افسانه موعظهمانند تبدیل میشود. شاید بزرگترین علامت سؤالی که در فیلم «خارج از تاریکی» ایجاد میشود، این است که چه موجوداتی در حال شکار اعضای گروه هستند؟ وقتی شخصیتهای فیلم سرانجام متوجه میشوند که چه چیزی تمام این مدت آنها را تعقیب کرده است، و پاسخ این سؤال را میگیرند، مشخص میشود که پاسخ این سؤال در حقیقت چیزی نیست جز یک پیام اخلاقی در رابطه با ذات انسان که ظاهراً برای مخاطبان مدرن طراحی شده تا آن را به زندگی و زمان خودشان تعمیم بدهند. این در حالی است که بهترین ویژگی «خارج از تاریکی»، بیگانه بودن آن با عصر مدرن است. تبدیل کل فیلم به یک پیام اخلاقی که به زور برای مخاطب خارج از داستان گنجانده شده، باعث شده پایان «خارج از تاریکی» ناامیدکننده و به دور از هرگونه هیجانی باشد.
با این حال هنوز هم میتوان از فیلم «خارج از تاریکی» به خاطر نقاط قوت سادهای که دارد، لذت برد و قدردانی کرد. کامینگ، کارگردان فیلم، حتی پس از آنکه پیام اخلاقی داستان را نمایش میدهد، باز هم دست از ایجاد تعلیق نمیکشد. فیلم «خارج از تاریکی» از طبیعت و محیط اطراف خود به خوبی استفاده میکند. فیلم با صحنههای شبانهای که تاریکی و ظلمات شب را به تصویر کشیدهاند پر شده است، ظلماتی که تنها با نور شبحوار مشعلها یا آتش اردوگاه روشن میشود. این احساس وحشتناکی برای هر انسانی در هر دورهای از تاریخ و حتی ماقبل تاریخ است. موفقیت فیلم «خارج از تاریکی» در آنجاست که موفق میشود این حقیقت را نشان بدهد که چنین ترس پایهای و بنیادینی همیشه بخشی از بشریت بوده است و همراه با ما تکامل پیدا کرده.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0