سینمایی بازی تاج و تخت: ایده خوبی است یا اشتباه؟
خبرهایی منتشر شده که کمپانی برادران وارنر در مراحل ابتدایی ساخت یک نسخه سینمایی از «بازی تاج و تخت» است. این خبر خوشحالکننده برای طرفداران سریال محبوب شبکه اچبیاو در حالی منتشر میشود که برخی از جمله بن چایلد، نویسنده گاردین، این سوال را مطرح میکنند که آیا اصلاً به چنین نسخه سینمایی نیاز است؟
خبرهایی منتشر شده که کمپانی برادران وارنر در مراحل ابتدایی ساخت یک نسخه سینمایی از «بازی تاج و تخت» است. این خبر خوشحالکننده برای طرفداران سریال محبوب شبکه اچبیاو در حالی منتشر میشود که برخی از جمله بن چایلد، نویسنده گاردین، این سوال را مطرح میکنند که آیا اصلاً به چنین نسخه سینمایی نیاز است؟ با توجه به پایان سریال و نتیجهگیری داستان، آیا ادامه یا بازسازی آن منطقی به نظر میرسد؟
اگر چیزی از قسمتهای پایانی ناامیدکننده «بازی تاج و تخت» آموخته باشیم، این است که هیچچیز به اندازه ناامیدی جمعی، انسانها را به هم نزدیک نمیکند. سریال محبوب با پایانی که در آن برن به پادشاهی هفت اقلیم رسید و دنریس پس از آزادسازی شهرها و مردم، به تصمیم رسید که آنها را با آتش اژدها کنترل کند، نمونهای از ناامیدی جمعی بود.
حالا سوال این است که نسخه سینمایی به کجا خواهد رسید؟ شاید این فیلم جدید که جزئیات زیادی از آن در دست نیست، به فراموشی فاجعه فصل آخر سریال کمک کند. شاید این فیلم بتواند سایه تبعید جان اسنو به شمال یخزده و مرگ خستهکننده سرسی و جیمی را از یاد ببرد. شاید آتش اژدها در آن حضور داشته باشد یا ارتش مردگان چشمفلزی و جاهطلبیهای جنونآمیز که در تلاش برای از بین بردن نقشهای معکوس و ماکیاولیستی لیتلفینگر، یک باشگاه شعر در ریورران به نظر برسند.
ما هنوز هیچ اطلاعات دقیقی نداریم. تنها چیزی که برای ساخت یک نسخه سینمایی از «بازی تاج و تخت» لازم است، کنار گذاشتن بسیاری از عناصر فعلی است. بهطور قطع، این فیلم نمیتواند بازسازی فصل هشتم باشد، هرچند که شاید بسیاری از طرفداران آن را دوست داشته باشند.
چرا که بازیگران حالا حداقل ده سال پیرتر شدهاند. بدتر از بازسازی فصل هشتم، ممکن است که این فیلم تنها تلاش کند آنچه را که در آن فصل رخ داد با جلوههای ویژه بیشتر به نمایش بگذارد، چیزی که شاید هیچکس واقعا خواستار آن نباشد. نسخه سینمایی نمیتواند اقتباسی از دو کتاب آخر مجموعه «ترانه آتش و یخ» جورج آر.آر. مارتین باشد، چرا که این نویسنده محبوب هنوز آنها را به پایان نرسانده است. از سوی دیگر، همیشه گفتهایم که دیوید بنیاف و دیبی وایس پایان سریال را خراب کردند، چرا که مارتین به آنها گفته بود اگر او مجبور میشد پایان داستانش را با توجه به محدودیتهای زمان و تعداد قسمتها بنویسد، نتیجه مشابهی میگرفت.
نسخه سینمایی «بازی تاج و تخت» نمیتواند پیشدرآمد باشد، چرا که اکنون چندین سریال موفق پیشدرآمد از این مجموعه ساخته شدهاند. معروفترین آنها «خاندان اژدها» است که داستان خاندان تارگرین را روایت میکند و در آن کینهها و چشمان خیرهشده به خورشید پررنگ است. یا «شوالیه هفت اقلیم»، که داستان شوالیهای خسته و همراهان وفادارش را در سفرهای جادهای قرون وسطایی دنبال میکند. همچنین «نه سفر دریایی» که شبیه به «ارباب و فرمانده» با اژدهاهای بیشتر و کیفیت کمتر است.
«فتح ایگون» نیز یکی از این پیشدرآمدهاست که به روزهای ابتدایی وستروس پرداخته و شخصیتهای آن به سرعت هر کسی را که سر خم نکند، به آتش میکشند. علاوه بر این، سریال «ده هزار کشتی» داستان فرار پرنسس نایمریا از اسوس به دورن را روایت میکند. با وجود این همه پیشدرآمد، به نظر نمیرسد چیزی در مورد تاریخچه پیش از «بازی تاج و تخت» باقی مانده باشد. بنابراین، نسخه سینمایی «بازی تاج و تخت» یا باید دنبالهای بر داستان باشد یا یک بازسازی کامل.
با توجه به واکنشهای منفی و سروصدایی که نسبت به مجموعه تلویزیونی جدید «هری پاتر» پس از پایان فیلمها ایجاد شد، جالب است که ببینیم طرفداران «ترانه آتش و یخ» چه واکنشی به هر گونه تلاشی برای تجدید نگاهی به این مجموعه بر پرده سینما خواهند داشت. آیا اگر در زمان سفر دنریس در اسوس میدانستیم که قرار است چنین پایانی را ببینیم، باز هم به تماشای سریال مینشستیم؟ آیا کسی هست که بتواند شش فیلم سهساعته از تبدیل برن، آن پسر بازیگوش بامزه، به آن شخصیت عجیب و غریبی که در پایان دیدیم، تماشا کند؟
این قوسهای شخصیتی در تلویزیون جذاب بودند، چون علیرغم اینکه اتفاق خاصی نمیافتاد، تولید با کیفیتی داشتند و گاهی این احتمال وجود داشت که آریا تمام افراد فهرستش را از میان بردارد. بهترین لحظات سریال «بازی تاج و تخت» همیشه صحنههای بزرگ سینمایی نبودند. به ازای هر نبرد عظیم، دستکم سه یا چهار لحظه صمیمی و شگفتانگیز وجود داشت، مثل لحظات جیمی و بیرن یا گفتوگوهای ظریف آریا و تایوین لنیستر در هارنهال.
یک بحث جدی درباره سریال «بازی تاج و تخت» این است که قالب آزادتر و انعطافپذیرتر تلویزیون به نویسندگان کمک کرد تا چیزی را از کتابهای مارتین استخراج کنند که شاید در سینما امکانپذیر نبود و از دست میرفت؛ چیزی که در قالب سهپردهای سینمایی فانتزی و نبردهای متکی به آتش و انفجار، به خوبی جا نمیافتاد. در تلویزیون بود که ما توانستیم بفهمیم نام «هودور» از کجا آمده است، چیزی که در سینما ممکن نبود. سریال گاهی به گونهای از مسیر اصلی کتابها منحرف میشد که احساس میشد «بازی تاج و تخت» بیشتر یک ادای احترام پرهزینه و رنگارنگ به «ترانه یخ و آتش» است تا یک اقتباس مستقیم.
حال بیایید تصور کنیم که در نسخه سینمایی، که بهخاطر ویژگیهای مدیوم خود محدودتر و خشکتر است، چقدر ممکن است از منبع اصلی دور شویم. شاید تیریون از گردن یک اژدها پایین بیافتد و در حالی که جامی در دست دارد، فریاد بزند: «من مشروب میخورم و چیزدانم»، در حالی که گروه کر موسیقی متن «بازی تاج و تخت» به لاتین میخواند. یا شاید جان اسنو از یک جنگجوی متفکر به قهرمان اکشن وستروس تبدیل شود که سوار بر اسب و همراه با گرگش در سرزمینهای یخزده میتازد، در هوا چرخ میزند و از لیزرهای وایت واکرها جا خالی میدهد.
امکان ساخت یک دنباله هم وجود دارد، اما آیا واقعاً میخواهیم ببینیم که برن بعد از رسیدن به پادشاهی چه تصمیمی خواهد گرفت؟ یا چگونه «دیگران»، که در مهمانیهای شام بهسختی مهارتهای ارتباطی را بهکار میبندند، در نهایت در جامعهای با نزاکت ادغام میشوند و از وستروس در برابر حمله یک جناح سرکش از شبهنظامیان دفاع میکنند؟ بعد از هشت فصل کامل که برن به پادشاهی رسید و جان اسنو به دلیل بیش از حد اهمیت دادن به انسانیت تبعید شد، بعید است که کسی انرژی لازم برای تماشای دنباله این داستان را داشته باشد.
منبع: theguardian
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0