استیون اسپیلبرگ؛ چگونه فیلمهای جنگی را به آثاری ماندگار تبدیل کرد؟
استیون اسپیلبرگ، نامی که در دنیای سینما به عنوان یکی از برجستهترین و موفقترین فیلمسازان آمریکایی شناخته میشود. او یک تاریخچه حرفهای پربار دارد که در آن به ساختن فیلمهایی از کیفیت بالا و با شهرت جهانی پرداخته است. از میان آثار او، میتوان به “آروارهها” از سال ۱۹۷۵ و “پارک ژوراسیک” از سال ۱۹۹۳
استیون اسپیلبرگ، نامی که در دنیای سینما به عنوان یکی از برجستهترین و موفقترین فیلمسازان آمریکایی شناخته میشود. او یک تاریخچه حرفهای پربار دارد که در آن به ساختن فیلمهایی از کیفیت بالا و با شهرت جهانی پرداخته است. از میان آثار او، میتوان به “آروارهها” از سال ۱۹۷۵ و “پارک ژوراسیک” از سال ۱۹۹۳ اشاره کرد.
استیون اسپیلبرگ در گذشته در ژانرهای مختلف به صورت ماهرانه فعالیت کرده و چندین فیلم درام تاریخی و حتی اثرهای فانتزی را به ایستادگی کارگردانی کرده است. او به عنوان یکی از بزرگترین کارگردانان ژانر علمی-تخیلی محسوب میشود، که آثاری چون “برخورد نزدیک از نوع سوم” (۱۹۷۷)، “موجود فرازمینی” (۱۹۸۲)، “گزارش اقلیت” (۲۰۰۲) و سایر اثرات این حوزه را به جا آورده است.
هرچند که اسپیلبرگ به عنوان یکی از مبدعان برجسته فیلمهای علمی-تخیلی شناخته شده است، اما با ایجاد فیلمهای جنگی نیز، همچون “۱۹۴۱” (۱۹۷۹)، “امپراتوری خورشید” (۱۹۸۲)، “نجات سرباز رایان” (۱۹۹۸) و “اسب جنگی” (۲۰۱۱)، نشان داده است که در این زمینه نیز به عنوان یک استاد محسوب میشود. این افتخارات همراه با محبوبیت بینظیری که اسپیلبرگ به دلیل این دستاوردها به دست آورده، او را به یکی از مشهورترین و تاثیرگذارترین کارگردانان تاریخ سینما تبدیل کردهاند.
تنها اسپیلبرگ نیست که در دنیای سینما به عنوان یک استاد شناخته شده است. قبل از اینکه درخشش و برجستگی او را مورد تحلیل قرار دهیم، مناسب است به دیگر کارگردانانی که در ژانر فیلم جنگی به عنوان استاد شناخته شدهاند، نگاهی داشته باشیم.
کارگردانهایی که برای فیلمهای جنگیشان شناخته میشوند
در این ژانر فیلم، نامی که برجستهترین جایگاه را به خود اختصاص داده و مستحقین حقیقی تاج و تخت است، نام کارگردان بزرگ ساموئل فولر است. او همچنین از اوایلین فیلمسازانی بوده که چندین اثر جنگی را خلق کرده و دو اثر از این دست، “کلاهخود فولادی” و “سرنیزههای استوار!” که هر دو در سال ۱۹۵۱ منتشر شدند، جلوی پرده آمدند. فیلم بعدی او “دروازهی چین” در سال ۱۹۵۷ بود و پس از آن “ممنوع!” (۱۹۵۹)، “غارتگران مریل” (۱۹۶۲) و “شماره یک بزرگ قرمز” (۱۹۸۰) ساخته شدند. این شش فیلم جنگی، تعدادی بزرگ و با کیفیت بالا در زمینه فیلمهای جنگی را به جلوه گذاشتهاند.
هرچند برخی از این آثار ارزش یکسانی نداشتند، اما سه فیلم جنگی به کارگردانی جیلو پونتهکوروو ایتالیایی واقعاً ارزش تماشای فراوانی دارند. از این سه اثر، “کاپو” (۱۹۶۰) و “نبرد الجزیره” (۱۹۶۶) به خصوص اثرهایی استوار و بینظیر بوده و همچنان تحسینبرانگیز باقی ماندهاند. “نبرد الجزیره” حتی سه نامزدی اسکار را به خود اختصاص داده است. جالب است بدانید که خود پونتهکورو موسیقی متن این فیلم را ساخته و پس از کارگردانی “بسوزان!” (۱۹۶۹) با بازی مارلون براندو، نام خود را به عنوان یکی از معتبرترین کارگردانان فیلمهای جنگی ثبت کرده است.
در همین زمینه، کارگردان اوکراینی اهل شوروی، لاریسا شپیتکو، فیلم “بالها” را در سال ۱۹۶۶ ارائه کرد و پس از یک دهه، فیلم “عروج” (۱۹۷۷) را نیز کارگردانی کرد. اگرچه این دو اثر به صورت کامل در دستهبندی ژانر جنگی قرار نمیگیرند، اما داستانهای آنها در زمان جنگ جهانی دوم جریان مییابد. شپیتکو به عنوان یکی از بزرگترین کارگردانان زن تاریخ محسوب میشود و این دو فیلم به عنوان اثرهایی بسیار تأثیرگذار از کارگردانی او شناخته میشوند. اما در کنار این همه، دو فیلمساز از هالیوود، که در طول حرفهی اسپیلبرگ با او رقابت کردهاند، به چشم میخورند.
در یک سال و به طور همزمان، کارگردان برجسته آمریکایی، اولیور استون، دو اثر جنگی با کیفیت برجسته به نامهای “سالوادور” و “جوخه” را به جهان سینما معرفی کرد؛ هر دو این فیلمها در سال ۱۹۸۶ به نمایش گذاشته شدند. اگرچه “سالوادور” همچنان به عنوان یک اثر ماندگار در ذهن مخاطبان باقی مانده است، اما “جوخه” به شهرت فراوانی دست یافته و به درستی این شهرت را ارزیابی کرده است. این فیلم به عنوان یکی از تحسینشدهترین آثار در زمینه فیلمهای جنگی در تاریخ محسوب میشود؛ این اثر، نخستین فیلم از سهگانه معنوی ویتنامی استون است، که به آن “متولد چهارم جولای” از سال ۱۹۸۹ و “بهشت و زمین” از سال ۱۹۹۳ پیوستهاند.
این فیلمها نمونههایی از آثار جنگی با کیفیت و خوشساخت استند که استون را به عنوان یکی از برجستهترین فیلمسازان این زمینه تبدیل کردهاند. اما در کنار این کارگردان موفق، یک فیلمساز معاصر دیگر نیز وجود دارد که به مقام استادی در این ژانر دست یافته است. سم مندس، کارگردان انگلیسی زبان، با فیلم “جارهد” از سال ۲۰۰۵ برای اولین بار تجربه نمایش بیرحمیهای جنگ را به تصویر کشید و توانست وقایع آن را به شکلی گویا و قابل تحمل بیان کند؛ این اثر هنوز هم در دلهای مخاطبان جاودانه مانده است. از سوی دیگر، فیلم “۱۹۱۷” از سال ۲۰۱۹ تحسینهای زیادی را به دنبال داشته و به کارنامهی مندس قوت دوچندانی افزوده است.
با این همه فیلمهای جنگی شناخته شده و اقدامات تحسینبرانگیز منتقدان، هنوز کارگردانی وجود دارد که شایستهی درجهی ژنرالی در این ژانر محسوب میشود.
چرا استیون اسپیلبرگ برجسته و متمایز است؟
از زمان شروع حرفه خود در دهه ۱۹۷۰، او تاکنون چهار فیلم جنگی فوقالعاده را کارگردانی کرده که به طور متوسط ارقام بسیار قابل توجهی دارند. این آثار هرکدام نام و شهرت خود را به دست آوردهاند. اما مهمترین نکته این است که همه این افتخارات نه تنها از نظر منتقدان، بلکه با نامزدی و دریافت جوایز اسکار، گلدن گلوب و دیگر جوایز صنعت سینما همراه بودهاند.
اولین این اثار، “۱۹۴۱” بود، یک اثر ترکیبی با عناصر کمدی که با یک انتخاب بازیگری برجسته همراه بود. در جوایز اسکار در پنجاه و دومین دوره، این فیلم سه نامزدی بهترین تصویربرداری، بهترین صداگذاری و بهترین جلوههای ویژه را به دست آورد. هرچند که این فیلم از نظر برخی منتقدان به عنوان کمامتیازترین اثر جنگی کارگردانی اسپیلبرگ محسوب میشود، سه پروژه بعدی از او، این انتقادات را بیشتر از هر فیلم متوسطی خنثی کردهاند.
یکی از نمونههای برجسته این آثار، “امپراتوری خورشید” است که هنوز هم در بین علاقهمندان و تحلیلگران سینما به شدت محبوب است. این فیلم نه تنها شش نامزد اسکار دریافت کرد، بلکه امتیاز ۷۸ از ۱۰۰ از منتقدان را در وبسایت راتن تومیتوز به دست آورد. این امتیاز فوقالعاده نشاندهنده تحسین بیپایان منتقدان است. اما اینکه اسپیلبرگ را به عنوان پادشاه بیرقیب و بیآلایش این ژانر تبدیل کرده، به وجود یک فیلم برنده بیمانند در دستان او برمیگردد. به طور واقعی، او با “نجات سرباز رایان” توانسته دنیا را مبهوت سازد.
سکانس نبرد ابتدایی این فیلم به تنهایی نام اسپیلبرگ را در تاریخ بهترین کارگردانان فیلمهای جنگی به یادآوری میآورد. این فیلم با سکانسهای اکشن بیعیب و نقص، بدون لنگه، و با یک روایت خوب و حضور بازیگران مطرح چون تام هنکس و مت دیمون، به یک پروژهی مورد تحسین منتقدان تبدیل شده و جایگاهی مهم در حرفهی اسپیلبرگ را به دست آورده است. «نجات سرباز رایان» با دریافت ۱۰ نامزدی اسکار، موفق به کسب نیمی از این جوایز شده است که شامل دومین جایزه بهترین کارگردانی برای اسپیلبرگ پس از «فهرست شیندلر» در سال ۱۹۹۳ است.
با فاصلهی زمانی، این فیلم با اختلاف بهترین و معروفترین فیلم جنگی اسپیلبرگ است. اما در دهههای اخیر، او فیلم «اسب جنگی» را نیز ساخته که موفق به جلب توجه مخاطبان و منتقدان شد. با توجه به «لینکلن» در سال ۲۰۱۲، «پل جاسوسها» در سال ۲۰۱۵ و «فهرست شیندلر» که پیشتر از آن اشاره شد و همگی آثاری هستند که عناصر واضح و روشنی از سینمای جنگ را در خود دارند، استیون اسپیلبرگ با ارائه این آثار، به عنوان بهترین کارگردان این ژانر تا کنون شناخته شده است. این موفقیتها نشاندهنده این است که اسپیلبرگ هنوز هم در دنیای کارگردانی جنگی فعال بوده و منتظر چندین شاهکار دیگر از او هستیم.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : 0