تاریخ انتشار : دوشنبه ۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۱
56 بازدید
کد خبر : 7325

۱۰ دلیلی که حمله به تایتان شما را تا آخر میخکوب می‌کند

۱۰ دلیلی که حمله به تایتان شما را تا آخر میخکوب می‌کند

انیمه «حمله به تایتان» (Attack on Titan) به خاطر ویژگی‌های زیادی شناخته می‌شود؛ از شخصیت‌های فراموش‌نشدنی و سکانس‌های اکشن فوق‌العاده گرفته تا انیمیشن بی‌نظیر. اما مهم‌ترین عامل شهرت آن، پیچش‌های داستانی پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی است. در لحظه‌ای که فکر می‌کنید به فهم دقیقی از تایتان‌ها و نحوه برخورد با آن‌ها رسیده‌اید، انیمه با یک

انیمه «حمله به تایتان» (Attack on Titan) به خاطر ویژگی‌های زیادی شناخته می‌شود؛ از شخصیت‌های فراموش‌نشدنی و سکانس‌های اکشن فوق‌العاده گرفته تا انیمیشن بی‌نظیر. اما مهم‌ترین عامل شهرت آن، پیچش‌های داستانی پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی است. در لحظه‌ای که فکر می‌کنید به فهم دقیقی از تایتان‌ها و نحوه برخورد با آن‌ها رسیده‌اید، انیمه با یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای تمام تصورات شما را ویران می‌کند و غافلگیری‌هایی را ارائه می‌دهد که تعادل داستان را به کلی برهم می‌زند. یکی از دلایل اصلی موفقیت و محبوبیت «حمله به تایتان»، داستان‌پردازی بی‌نقص و لحظات شوکه‌کننده‌ای است که اسرار و اطلاعات پنهانی را در هم می‌آمیزد و نفس را در سینه حبس می‌کند. تماشای این انیمه شبیه خواندن یک رمان پررمز و راز است که هرگز نمی‌توانید پیش‌بینی کنید چه چیزهایی در انتظار شماست. اگرچه مانگای «حمله به تایتان» پایان‌بندی عجیبی داشت، این موضوع نتوانست مانع استقبال طرفداران از پیچش‌های داستانی و توسعه شخصیت‌ها شود. به‌ویژه در زمینه غافلگیری‌ها، «حمله به تایتان» دارای لحظاتی است که هیچ انیمه دیگری نمی‌تواند با آن رقابت کند.

هشدار؛ در ادامه داستان انیمه «حمله به تایتان» لو می‌رود

۱۰. یمیر همه را غافلگیر کرد

۱۰ دلیلی که حمله به تایتان شما را تا آخر میخکوب می‌کندشخصیت یمیر با وجود حضور کوتاهش در انیمه، تأثیر زیادی بر داستان دارد. در بیشتر زمان حضورش، او در پس‌زمینه قرار دارد و راز بزرگش ناشناخته می‌ماند. به همین دلیل، وقتی یمیر در میانه‌ی میدان نبرد به تایتان تبدیل می‌شود، همه شوکه می‌شوند. جوخه‌ی شناسایی تازه داشتند با این واقعیت کنار می‌آمدند که ارن می‌تواند به یک تایتان تبدیل شود، اما تبدیل یمیر به تایتان دیگر، نقطه‌ی عطفی بود؛ آن هم در زمانی که به نظر می‌رسید تایتان‌ها در بهترین موقعیت برای حمله به یمیر، راینر و هیستوریا قرار دارند. در این لحظه، یمیر به درون دریایی از تایتان‌ها پرید و به تایتان آرواره تبدیل شد.

تبدیل یمیر مانند پاشیدن آب سرد بر روی طرفداران بود. این فقط به خاطر تبدیل او به تایتان نبود؛ بلکه به این معنا بود که ارن آن نجات‌دهنده‌ای نیست که همه به او امید بسته بودند. با این غافلگیری، مشخص شد که افراد دیگری نیز از این قدرت برخوردارند و می‌توانند در خفا باقی بمانند. این تهدیدات و ریسک‌ها داستان را حتی هیجان‌انگیزتر کردند، زیرا ارن و دیگران تقریباً هیچ اطلاعاتی درباره‌ی تایتان‌ها و منشأ آن‌ها نداشتند. فاش شدن ماهیت یمیر نشان می‌داد که چیزی در سایه‌ها وجود دارد که می‌تواند دنیای آن‌ها را به هم بریزد.

۹. زیک یگر خون اشرافی داشت

۱۰ دلیلی که حمله به تایتان شما را تا آخر میخکوب می‌کند

یکی از بزرگ‌ترین غافلگیری‌های انیمه «حمله به تایتان» زمانی رخ داد که متوجه شدیم نه تنها ارن برادری ناتنی به نام زیک دارد که خارج از دیوارها زندگی می‌کند، بلکه او خون اشرافی در رگ‌هایش جاری است. گریشا یگر با دینا فریتز در مارلی ازدواج کرد و زیک را به عنوان فرزند اولش به دنیا آورد. پس‌زمینه‌ی گریشا یکی از عوامل اصلی انگیزه‌اش برای تربیت زیک بود. خواهر گریشا به طرز وحشیانه‌ای کشته شده بود و والدینش به عنوان شهروندان درجه دوم محسوب می‌شدند. به همین دلیل، گریشا آرزو داشت زیک را به یک جنگجو تبدیل کند و قدرت تایتان را به او منتقل کند. تمامی عناصر لازم برای آغاز لرزش (The Rumbling) در خانواده‌ی یگر وجود داشت.

اینکه زیک یگر خون سلطنتی داشت به این معنی بود که او کلید اصلی برای آزادسازی قدرت بنیان‌گذار است؛ چرا که دینا خود را به یک تایتان خالص تبدیل کرد تا از تبدیل شدن به یک ماشین تولید مثل جلوگیری کند. این اقدام همچنین به حفظ میراث زیک کمک کرد و بار دیگر طرفداران را شگفت‌زده کرد؛ زیرا نه تنها زیک از این موضوع آگاه بود، بلکه او برنامه‌هایی برای استفاده از نژاد خود به عنوان یک سلاح تاکتیکی داشت.

۸. دیوارها همه با تایتان پر شده بودند

۱۰ دلیلی که حمله به تایتان شما را تا آخر میخکوب می‌کند

کل داستان اصلی انیمه «حمله به تایتان» بر این محور می‌چرخد که انسان‌هایی که درون دیوارها محاصره شده‌اند، تنها بازماندگان جهان هستند و باقی دنیا مملو از تایتان‌های بی‌مغزی است که برای تفریح آدم می‌خورند. به همین خاطر، مردم تصور می‌کردند در داخل این دیوارهای امن در امان هستند. اما هیچ‌کس نمی‌توانست بزرگ‌ترین غافلگیری انیمه (تا قسمت ششم فصل دوم) را پیش‌بینی کند. در میانه یک نبرد شدید و جذاب بین تایتان و آنی (Annie)، حقیقتی بزرگ فاش می‌شود؛ در میان دیوارهایی که برای محافظت از انسان‌ها در برابر تایتان‌ها ساخته شده‌اند، خود یک تایتان وجود دارد! زمانی که بخشی از دیوار داخلی شکسته می‌شود، یک تایتان غول‌پیکر (Colossal Titan) نمایان می‌شود که به نظر می‌رسد تنها برای نگه‌داشتن دیوارها در سرپا ایستاده است. این اولین بار بود که بینندگان متوجه می‌شدند داستان انیمه «حمله به تایتان» به همین شهر کوچک محدود نمی‌شود و نیروهای دیگری در پشت صحنه در حال فعالیت هستند. بشریت داخل دیوارها حتی از وجود دست‌های پنهانی که برای زندگی‌شان نقشه می‌کشند، بی‌خبر بود.

۷. ارن یگر تایتان است

۱۰ دلیلی که حمله به تایتان شما را تا آخر میخکوب می‌کندانیمه «حمله به تایتان» از همان اپیزود اول، زمینه‌سازی شخصیت جذاب و فراموش‌نشدنی ارن یگر را آغاز می‌کند. داستان او به عنوان یک قهرمان از همان ابتدا، یک پسر معمولی را به تصویر می‌کشد که به خاطر تجربه‌های تلخ، احساس بار سنگین انتقام را بر دوش می‌کشد. دیدن مرگ مادرش در مقابل چشمانش، به آتشی در وجود ارن تبدیل می‌شود که او را وادار می‌کند تا برای جنگ با تایتان‌ها پیش‌قدم شود. انتقام از تایتان‌ها تمام فکر و ذکر ارن را پر کرده است تا شاید بتواند روح آزرده‌اش را التیام بخشد. نفرت او نیروی محرکه‌ای است که او را به گروه پیشاهنگ می‌کشاند و زندگی‌اش را در معرض خطر قرار می‌دهد. با این حال، وقتی در چند اپیزود ابتدایی، قهرمان داستان توسط یک تایتان بلعیده می‌شود، هیچ‌کس نمی‌توانست حدس بزند که صحنه‌ی بعد چه اتفاقی خواهد افتاد.

اگر بلعیده شدن شخصیت اصلی انیمه برای شوکه کردن بینندگان کافی نبود، «حمله به تایتان» موفق شد این ماجرا را به سطحی جدید برساند و ارن را به چیزی تبدیل کند که بیشتر از هر چیز از آن متنفر بود: یک تایتان. تبدیل ارن یگر به یک تایتان، پیچشی شگفت‌انگیز در داستان بود که به ذهن هیچ‌کس نمی‌رسید. اگر به تماشای انیمه‌های شونن عادت داشته باشید، احتمالاً انتظار داشتید ارن دارای قدرت‌های خارق‌العاده‌ای باشد که به او اجازه دهد با قدرتمندترین تایتان‌ها مبارزه کند. اما اینکه او در ذات خود یک تایتان باشد، غافلگیری‌ای بود که هیچ‌کس آن را پیش‌بینی نکرده بود. به‌طور قطع می‌توان گفت که این شوک آن‌قدر تأثیرگذار بود که استانداردهای داستان‌پردازی در انیمه را به‌طور قابل توجهی بالا برد.

۶. تاریخ الدیایی‌ها

۱۰ دلیلی که حمله به تایتان شما را تا آخر میخکوب می‌کند

روز همان‌روزی که گروه تایتان عظیمی را دیدند که از داخل دیوارها به نظر بی‌هدف خیره شده بود، همه متوجه شدند که پشت این ماجرا چیزی مشکوک نهفته است. ارن و دوستانش منابع خود را جمع کردند تا به رازی که در پس این دیوارها پنهان شده پی ببرند و بفهمند چطور این تایتان‌ها از درون دیوارها سر درآورده‌اند. تحقیقات آن‌ها به حقیقتی تلخ و خونین منتهی شد که بشریت را برای همیشه محکوم کرده بود.

با پیشرفت داستان، مشخص شد جزیره‌ی پارادیس به‌طور خاص توسط پادشاه کارل فریتز برای نگه‌داشتن الدیایی‌ها در بیرون از آن ایجاد شده بود، زیرا او از رویکرد تهاجمی الدیایی‌ها و هرج و مرج ناشی از درگیری‌های داخلی بین نه تایتان خسته شده بود.

اما این تنها بخشی از داستان بود؛ حتی نمی‌توان گفت نیمی از آن. ممکن است فکر کنید این افشاگری شوک بزرگی به ما وارد کرده، اما اهمیت چندانی نداشت که پادشاه کارل چه کرده بود؛ شوک واقعی «حمله به تایتان» زمانی نمایان شد که داستان پیدایش الدیایی‌ها را برای ما روایت کرد. داستان تراژیک یمیر و حوادث پس از مرگ او بود که جهانی را به مدت هزاران سال تحت ظلم و ستم قرار داد و به دوره‌های بیشتری از ستم بر الدیایی‌ها منجر شد. یمیر قربانی ظلم و ستم بود و همانند ارن آرزوی آزادی داشت.

وقتی او تبدیل به تایتان شد و پادشاه فریتز او را به خدمت خود گرفت، این اولین باری بود که یمیر احساس کرد فراتر از یک برده با او رفتار می‌شود؛ بنابراین، به خاطر عشقش به شاه، تمامی دستورات او را اجرا کرد. حتی زمانی که جانش را برای محافظت از پادشاه ظالم فدای کرد، نگران خود نبود. در عوض، پادشاه فرزندانش را مجبور کرد تا او را بخورند تا قدرت‌های یمیر در نسل آن‌ها ادامه یابد.

یمیر که دیگر اراده‌ای برای زندگی نداشت، به مدت دو هزار سال با کمال میل به خون سلطنتی خدمت کرد. یکی از دلایلی که یمیر بنیان‌گذار، ارن را به زیک ترجیح داد، این بود که زیک رویکردی مشابه با پادشاه فریتز و دیگر تایتان‌های اولیه داشت که می‌خواستند اراده‌ی خود را تحمیل کنند.

۵. تایتان‌های درون دیوارها آدم بوده‌اند

ساکنان ناآگاه جزیره‌ی پارادیس همیشه سرنوشت خود را زیر سؤال می‌بردند و می‌پرسیدند این چه سرنوشتی است که جهان برایشان مقدر کرده است؛ محکوم به این‌که هیولاهای بدترکیب به بدترین شکل ممکن آن‌ها را بکشند یا بهتر بگوییم، بخورند. هرچند مرگ به دست این هیولاها غیرقابل تحمل است، اما اگر یکی از خودشان به قتلشان می‌پرداخت، تأثیر آن به مراتب وحشتناک‌تر بود. برای مردم جزیره‌ی پارادیس، آسان‌تر بود که بپذیرند توسط یک هیولا خورده شوند تا توسط گوشت و خون خودشان.

در یکی از بزرگترین پیچش‌های داستانی انیمه «حمله به تایتان»، که می‌توان آن را یکی از بزرگترین غافلگیری‌های تاریخ انیمه به حساب آورد، مشخص شد که تایتان‌های خالص در جزیره در واقع الدیایی‌ها از مارلی هستند. مارلی‌ها از این تاکتیک به‌عنوان روشی برای کنترل کسانی استفاده می‌کردند که به زعم خودشان «شیاطین» جزیره‌ی پارادیس بودند.

این غافلگیری در قسمت نوزدهم فصل سوم فاش شد که به کسانی که در «انقلاب» شرکت کرده بودند یا باید به دلایلی مجازات می‌شدند، سرم تایتان تزریق می‌کردند و سپس آن‌ها را در جزیره رها می‌نمودند تا سرگردان شوند. بدین ترتیب، هر تایتانی که گروه پیشاهنگ کشته بود، زمانی یک الدیایی، یک انسان بوده است. این افشاگری زمانی حتی عجیب‌تر می‌شود که متوجه می‌شویم هم یمیر و هم دینا فریتز از تایتان‌های خالصی بودند که در گذشته در جزیره رها شده بودند.

۴. ارن آینده را می‌دانست

۱۰ دلیلی که حمله به تایتان شما را تا آخر میخکوب می‌کند

از زمان فاش شدن بزرگ مارلی، ارن یگر تغییرات عمیق شخصیتی را تجربه کرد. اما این تحولات بسیار قبل از آنکه ارن پا به بیرون از دیوار بگذارد، آغاز شده بودند. لحظه‌ای که او دست هیستوریا ریس را لمس کرد، جرقه‌ای در درونش روشن شد. البته انیمه تا پایان فصل به ما نمی‌گوید که دقیقا چه اتفاقی افتاده و این موضوع تا انتها به عنوان یک راز باقی می‌ماند. سرانجام در فصل چهارم مشخص می‌شود، وقتی زیک برادر کوچکترش را به درون خاطرات پدرشان می‌برد.

در این لحظه متوجه می‌شویم که ارن از طریق قدرت‌های تایتان حمله، پیشاپیش می‌دانسته که چه اتفاقی خواهد افتاد و از همه چیز تا زمان وقوع لرزش آگاه بوده است. ممکن است فکر کنید این قضیه بدون هیچ نشانه‌ای تا آخرین لحظه باقی مانده، اما شاید به یاد داشته باشید که یک بار ارن از کنار پسربچه‌ای در مارلی عبور کرد و ناگهان از او عذرخواهی کرد. علت این عذرخواهی در آن زمان مشخص نمی‌شود، اما بعدها در قسمت پایانی متوجه می‌شویم که این پسربچه همان کسی است که زیر تایتان‌های غول‌پیکر له شد.

۳. گریشا یگر به خارج از دیوارها تعلق داشت

یکی از موضوعات جنجالی در انیمه «حمله به تایتان» ماجرای زیرزمین است. گریشا به ارن قول داده بود که درباره رفتن به زیرزمین صحبت خواهند کرد، اما بدشانسی او این بود که این اتفاق دقیقا در روز فروریختن دیوارها افتاد. برای مدت طولانی، به نظر می‌رسید که زیرزمین دروازه‌ای به تمامی اسرار جزیره پارادیس است و رسیدن به آن می‌تواند افشاگری بزرگی به همراه داشته باشد. زمانی که ارن، میکاسا، هانجی و لیوای بالاخره به زیرزمین می‌رسند، لحظه‌ای تلخ را تجربه می‌کنند. خاطرات دوران کودکی ارن با آن‌ها مواجه می‌شود و احساس دلتنگی و اندوه را در دلشان ایجاد می‌کند.

در زیرزمین، آن‌ها رازهای بیشتری را کشف می‌کنند؛ در واقع، کتاب‌هایی پیدا می‌کنند که حاوی اطلاعاتی است که هیچ‌کس تا به حال از آن‌ها خبر نداشت. این کتاب‌ها شامل جزئیات غافلگیرکننده‌ای در مورد منشأ گریشا هستند. او از جهانی خارج از دیوارها آمده که بشریت در آن شکوفا بوده و برخلاف تصور عموم، دنیا بیرون از بین نرفته است. عکس‌هایی که آن‌ها پیدا می‌کنند، مردمی را نشان می‌دهند که به آن سوی دیوارها تعلق دارند، ایده‌ای که باورهای آن‌ها را به کلی فرومی‌ریزد و دنیایی بزرگ‌تر را معرفی می‌کند.

گریشا توضیح می‌دهد که از سرزمینی به نام مارلی آمده، جایی که او و سایر الدیایی‌ها تحت حکومت ظلم و ستم زندگی می‌کردند. او به جزیره تبعید شده بود به عنوان مجازات برای شورش علیه ملت، اما توسط شورشی دیگری به نام ارن کروگر نجات یافته است؛ کسی که تایتان حمله را در خود داشت و آن را به گریشا منتقل کرد. این لحظه ما را به شدت شگفت‌زده کرد و نشان داد که چه رازهایی در انیمه «حمله به تایتان» هنوز برای ما آشکار نشده است.

۲. راز برتولت و راینر غیرقابل پیش‌بینی بود

۱۰ دلیلی که حمله به تایتان شما را تا آخر میخکوب می‌کند

خیانت، فریب و ضربه زدن به دوستان، از موضوعات همیشگی در انیمه «حمله به تایتان» هستند. با وجود این همه فریب، ما به دیدن هر چیزی عادت کرده بودیم، اما هیچ‌کس نمی‌توانست برای یکی از بزرگ‌ترین خیانت‌ها در تاریخ انیمه آماده باشد. هیچ‌کس نمی‌توانست تصور کند که دو دوست مورد اعتماد ارن (غیر از میکاسا و آرمین) نه تنها تایتان هستند، بلکه دقیقاً همان کسانی‌اند که دیوارها را شکستند و باعث مرگ مادرش شدند.

آرمین البته کمی به این قضیه مشکوک شده بود و یادش می‌آمد که رفتار راینر در برخورد با تایتان زن آنی عجیب بود. اما ارن نمی‌توانست حوادثی را که درست مقابل چشمانش در حال وقوع بودند درک کند.

به ویژه در صحنه‌ای که راینر تحت فشار اعتراف کرد که او و برتولت در یک مأموریت مخفی به جزیره پارادیس فرستاده شده بودند. او، در پس‌زمینه‌ای غم‌انگیز و بادی شدید، ناگهان به ارن گفت که او تایتان زره‌پوش و برتولت تایتان غول‌پیکر است. واکنش ارن نه با خشم، بلکه با درد ناشی از خیانت بود؛ وقتی فهمید کسانی که زمانی دوستانش محسوب می‌شدند به او دروغ گفته‌اند و همان دشمنانی هستند که همیشه می‌خواست از آن‌ها انتقام بگیرد، به شدت گریه کرد.

فاش شدن هویت آن‌ها در آن زمان به نظر خیلی مهم نمی‌رسید، اما خیانتی بود که از فرط شگفتی ما را از جا نکند. راینر، آنی و برتولت برای انجام مأموریتی به جزیره فرستاده شده بودند که واقعاً خیانت تمام دوران به حساب می‌آمد. آن‌ها قصد داشتند افرادی مثل خودشان با توانایی‌های تایتان را جذب کنند؛ به ویژه ارن و یمیر. جسارت و حماقت آن‌ها غیرقابل بخشش بود. با اینکه ارن و گروه پیشاهنگ برای دستگیری راینر و برتولت جان‌های زیادی را فدای کردند، اما در نهایت موفق شدند تایتان غول‌پیکر را به چنگ آورند.

۱. مهم‌ترین غافلگیری مربوط به خود ارن است

۱۰ دلیلی که حمله به تایتان شما را تا آخر میخکوب می‌کند

در لحظه‌ای که به خیانت راینر و برتولت پی بردیم، فکر می‌کردیم دیگر «حمله به تایتان» نمی‌تواند ما را غافلگیر کند، اما انیمه با ورود به فصل چهار، بزرگ‌ترین پیچش داستانی خود را معرفی کرد. ما تنها منتظر صحنه‌های اکشن هیجان‌انگیز بودیم و غافل از اینکه بزرگ‌ترین راز انیمه درست جلوی چشمانمان است. این غافلگیری مربوط به اپیزود بیستم فصل چهارم است که بیشتر آن در خاطرات گریشا و در یک مکان بی‌زمان به نام «راه‌ها» می‌گذرد.

در واقع، قدم زدن در خاطرات گریشا دو نکته کلیدی را روشن می‌کند: اول اینکه با وجود رفتار خشن گریشا با زیک، او ایدئولوژی‌های خود را به ارن تحمیل نکرده و هیچ اشاره‌ای به مأموریتی برای تبدیل شدن به سلاح ندارد. دوم اینکه گریشا تحت تأثیر رؤیاها و الهامات تایتان مبارز است که به او تصاویری از آینده نشان می‌دهد و این موضوع بر تصمیم‌گیری‌های او تأثیر می‌گذارد. گریشا فقط می‌تواند تکه‌هایی از آینده را ببیند و نه تمام آن را؛ این نکته زمانی روشن می‌شود که ارن از او می‌خواهد آینده را نشان دهد و او از انجام این کار خودداری می‌کند.

زمانی که زیک ارن را به خاطرات گذشته‌ی پدرش می‌برد، آن‌ها لحظه‌ای را می‌بینند که گریشا با خانواده سلطنتی مواجه می‌شود. گریشا از فریدا می‌خواهد که بشریت را نجات دهد، اما او توجهی به این درخواست ندارد. او می‌خواهد به خاطر تایتان بنیان‌گذار از تحت فشار قرار دادن فریدا دست بکشد. اما قبل از اینکه بتواند نظرش را عوض کند، ارن به سرعت مداخله کرده و به گریشا یادآوری می‌کند که خواهرش به طرز خشنی کشته شده است.

این یعنی ارن از آینده بر گذشته تأثیر می‌گذارد. مداخله ارن حتی زیک را هم شگفت‌زده کرد. در اینجا بود که متوجه شدیم تمام حوادث بخشی از برنامه‌های ارن است. در نهایت، گریشا به زیک اعتراف می‌کند که هرچه قرار است اتفاق بیفتد، طبق نقشه‌های ارن خواهد بود و او تنها کسی است که می‌داند چه پیش خواهد آمد و ارن هر آنچه را که بخواهد، به دست خواهد آورد.

منبع: CBR

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.