Visions of Mana: روایتی عاشقانه از یک جنگ باستانی
سی و سه سال پس از آغاز مجموعه مانا بهعنوان یک اسپینآف از فاینال فانتزی، بالاخره Visions of Mana منتشر شده است تا تجربهای ساده و آرامشبخش را به طرفداران بازیهای JRPG ارائه دهد. Visions of Mana بهعنوان یک بازی JRPG با سبکهای بصری بهروز و دلنشین، برای من به یادآورندهی بازیهای کنسولهای پیاسوان و
سی و سه سال پس از آغاز مجموعه مانا بهعنوان یک اسپینآف از فاینال فانتزی، بالاخره Visions of Mana منتشر شده است تا تجربهای ساده و آرامشبخش را به طرفداران بازیهای JRPG ارائه دهد.
Visions of Mana بهعنوان یک بازی JRPG با سبکهای بصری بهروز و دلنشین، برای من به یادآورندهی بازیهای کنسولهای پیاسوان و SNES است. هرچند این بازی نوآوری خاصی در زیرژانر خود به ارمغان نمیآورد، اما بهسادگی میتواند طرفداران پرشور این نوع ویدیوگیمهای ژاپنی را مجذوب خود کند.
نگاهی به کاتالوگ بازیهای کنسولهای نسلهای چهارم، پنجم و ششم نشان میدهد که بسیاری از بازیهای JRPG توانایی داشتند ساعتها بازیکنان را در دنیای خود غرق کنند. این بازیها گیمر را به دنیای خاصی میبردند و تجربهای از زندگی در یک جهان فانتزی را به او هدیه میدادند. هرچند لزوماً همهی این بازیها بینقص نبودند و بعضاً به تکرار دچار میشدند، اما ویژگی جادویی آنها این بود که بازیکن از هر فعالیتی در دنیای آنها لذت میبرد و نمیخواست از این جهان شگفتانگیز خارج شود.
مجموعههای کمی از آن دوران توانستهاند پس از این همه سال دوام بیاورند. دراگون کوئست، Final Fantasy و Kingdom Heartsهنوز به حیات خود ادامه میدهند، اما دیگر خبری از The Legend of Dragoon، Skies of Arcadia یا Dark Cloud نیست. حتی شرکت ژاپنی Square Enix* که صاحب بسیاری از بازیهای نقشآفرینی است، بازیهایی دارد که اکثر گیمرهای امروز هرگز نام آنها را نشنیدهاند. با توجه به فروش محدود برخی از بزرگترین و محبوبترین بازیهای JRPG در سالهای اخیر، تعجبآور نیست که بسیاری از این بازیها به فراموشی سپرده شدهاند.
به همین دلیل، بازگشت Mana حتی برای طرفداران قدیمی این سری نیز عجیب و شگفتانگیز بود. ما درباره مجموعهای صحبت میکنیم که در طول بیش از ۳۰ سال و با عرضه نزدیک به ۲۰ نسخه مختلف، به بیش از ۹ میلیون نسخه فروش رسید؛ در حالی که برخی از بازیهای Final Fantasy بهتنهایی بیش از ۱۰ میلیون نسخه فروش داشتهاند.
ماجرا زمانی جالبتر میشود که متوجه شویم آخرین نسخهی جدید و اصلی مجموعه مانا حدود ۱۸ سال پیش منتشر شده و خود آن نسخه نیز بسیاری از طرفداران را ناامید کرد. از آن زمان، اسکوئر انیکس حدود دو دهه به انتشار کالکشنهای نسخههای قدیمی، اسپینآفهای کماهمیت، بازیهای موبایلی فراموششده و چند ریمیک محدود شده بود.
با این توضیحات، میتوان گفت که تعلق *Visions of Mana* به دوران گذشته، برای افرادی که دلتنگ دوران طلایی JRPGها هستند، بههیچوجه نکتهی منفی به نظر نمیآید. این بازی اکشن نقشآفرینی در واقع هدفش زنده کردن خاطرات شیرین گذشته برای طرفداران قدیمی و نه چندان زیاد مجموعه *Mana* است و همچنین قصد دارد دل طرفداران کلی این سبک را بهدست آورد؛ از طریق یک ماجراجویی جدید که لذت بردن از آن نیاز به پیشنیاز خاصی ندارد.
بازیهایی مانند Visions of Mana در دنیای امروز بهطور خاص برای گروهی از گیمرها طراحی شدهاند و تنها بخش کوچکی از صنعت بازی را هدف قرار میدهند. متأسفانه، بسیاری از کسانی که به این نوع بازیها علاقهمند میشوند، به دلیل ناآشنایی با مجموعه، از امتحان کردن آنها منصرف میشوند. برخی ممکن است فکر کنند از آنجایی که سری بازیهای *Mana* از اوایل دههی ۹۰ میلادی شروع شده، باید قبل از تجربهی Visions of Mana اطلاعات زیادی دربارهی نسخههای قبلی کسب کنند، اما اینطور نیست.
دلیل اینکه لذت بردن از Visions of Mana نیاز به پیشنیاز خاصی ندارد، این است که اکثر قسمتهای مختلف این مجموعه دنباله یا پیشدرآمد مستقیم یکدیگر نیستند و تنها در تم کلی و برخی از عناصر فانتزی مشترک هستند. بنابراین، حتی اگر تا به حال نام مجموعه Mana را نشنیدهاید، میتوانید بهراحتی وارد دنیای جدید Visions of Mana شوید. داستانگویی بازی بهگونهای انجام شده است که هم به ماهیت دنیای داستانی وفادار بماند و هم تمامی عناصر داستان را بهطور کامل برای مخاطبان تازهوارد توضیح دهد.
همچنین، توجه به طرفداران قدیمی و گیمرهای جدید در گیمپلی بازی به وضوح دیده میشود. وجود ویژگیهایی مانند رابط کاربری کنترل حملات ویژه، بازیکنان کهنهکار را به یاد بازیهای قبلی میاندازد، در حالی که سیستم کنترل و مبارزات ریلتایم مطابق با استانداردهای روز طراحی شده است تا گیمرهای جدید هیچ مشکلی در استفاده از آن نداشته باشند.
اولین نکتهی مثبت در تجربهی Visions of Mana، گرافیک کارتونی جذاب بازی است. این سبک خاص بصری، به هیچ وجه از جزئیات بازی نمیکاهد. در واقع، سازندگان با استفاده از این گرافیک هنری، محیطهایی زنده و پر از رنگآمیزیهای زیبا خلق کردهاند. اما باید اعتراف کرد که بازی از نظر تنوع در هر نقطه از نقشه، فاصله زیادی با بهترین بازیهای جهان-باز دارد.
در اوایل بازی، وقتی به منطقهای جدید وارد میشوید، ممکن است تفاوتهای ظاهری اندک در بافت و اتمسفر محیط کمی ناامیدکننده باشد. انتظار میرود که در یک بازی جهان-باز بزرگ، هر بخش از نقشه ویژگیهای منحصر به فردی داشته باشد، نه اینکه تنها ظاهر کلی، دیالوگهای شخصیتها و چند افکت ساده، تفاوتها را نشان دهند. خوشبختانه با پیشرفت در بازی، تفاوتهای ملموسی در برخی محیطها مشاهده میشود. اما هنوز هم در هر یک از این محیطها، ممکن است بارها و بارها با تکسچرها و آبجکتهای مشابه مواجه شوید.
یکی از نقاط قوت بازی که به تجربهی لذتبخش در محیطهای بزرگ و گاهی کمتنوع کمک میکند، مینیمپ عالی و مکانیزم راهنما است که از هدر رفتن وقت بازیکن جلوگیری میکند. بدترین چیزی که در بازیهای با محیطهای نسبتاً خالی میتواند اتفاق بیفتد، این است که گیمر زمان زیادی را صرف گشتن بینتیجه کند.
استفادهی صحیح از Mini Map و نمایش مقاصد اصلی به کمک نشانهای راهنما که همیشه در مکان مناسب قرار دارند، باعث میشود این مشکل به وجود نیاید. اگر بازیکن فقط به تجربهی مراحل اصلی بپردازد، به راحتی از مناظر زیبا لذت میبرد و سریعاً به هدف خود میرسد.
متأسفانه، فعالیتهای اختیاری در بازی از طراحی ضعیفی رنج میبرند. بیشتر عناصر جهان-باز بازی به جمعآوری آیتمهای مختلف محدود شدهاند. گاهی با دشمنان پراکنده در محیط مبارزه میکنید و گاهی مسیر طولانی را برای صحبت با شخصیتهای فرعی طی میکنید. طراحی کوئستهای فرعی به اندازهای نیست که از پتانسیلهای ساختار جهان-باز بازی بهرهبرداری کند. به نظر میرسد بسیاری از گیمرها ترجیح میدهند که بیشتر وقت خود را به لذت بردن از مناظر بازی و پیشبرد مسیر اصلی اختصاص دهند.
به لطف نویسندگی خوب دیالوگها، تجربه حرکت در محیطهای نسبتاً بزرگ بازی بهبود یافته است. به عنوان مثال، پس از یک واقعه داستانی مهم، احساس کردم دو شخصیت کلیدی به اندازه کافی احساسات خود را نسبت به آن رویداد ابراز نکردهاند. اما وقتی به سمت دهکده بعدی حرکت میکردیم، آنها فرصتی برای گفتوگو پیدا کردند. این مکالمه که بهطور همزمان با دویدن در محیط انجام میشد، عمق ارتباط آنها را افزایش داد و به حدی که باعث شد برای مدت کوتاهی فراموش کنم تنها در مسیر رسیدن به مقصد بعدی هستم.
در برخی موقعیتها، بسته به جزئیات محیط، صحبتهای جالبی بین شخصیتها شکل میگیرد؛ گفتگوهایی درباره گذشته سرزمین یا سبک زندگی گروهی از مردم. در همین حال، صداگذاریهای دقیق به شما این احساس را میدهد که همواره در طبیعت زیبای اطراف قرار دارید و همچنین کاملاً همراه با یک یا چند شخصیت دیگر هستید. برای مثال، وقتی در حال دویدن و عبور از آب هستید، چند ثانیه بعد صدای برخورد آب به پای یک نفر دیگر را میشنوید. این جزئیات به غرق شدن بازیکن در دنیای بازی کمک میکند.
موسیقی متن اورجینال Visions of Mana توسط افراد کاربلدی مانند سویوشی سکیتو ساخته شده است که چند دهه تجربه در آهنگسازی برای بازیهای JRPG دارد. تعجبآور نیست که این موزیک پر احساست و پر از تمهای شرقی قادر است احساسات مختلفی از جمله عشق، امید و نگرانی را به گیمر منتقل کند.
سیستم جابهجایی روان در محیطهای بازی Visions of Mana نیز قابل توجه است. بازی با تکیه بر حرکت عادی شخصیت و پرشها اجازه میدهد به سرعت به نقاط مختلف برسید. هرچند که گاهی با دیوارهای نامرئی مواجه میشوید، معمولاً میتوانید به طور مستقیم و بدون دور زدن به هر نقطه مورد نظر برسید. وقتی در Visions of Mana در دور شک دارید که آیا آیتم مفیدی در فلان نقطه وجود دارد، تقریباً مطمئن خواهید بود که رسیدن به آن دشوار نیست. بخشهای مختلف محیط به هم متصل هستند و با استفاده از پرشهای ساده، میتوانید بدون بازگشتن از همان راه و طی کردن مسیر تکراری، به مخروبهها و صندوقچهها دسترسی پیدا کنید.
با این حال، انتقادات جدی به میزان بهرهبرداری از گیمپلی جهانباز وارد است، اما نمیتوان انکار کرد که بازی پاداشهای مختلفی برای گشتوگذار به شما میدهد. در اینجا اهمیت دسترسی به نقاط مختلف نقشه و امکان رسیدن به آیتمها با حرکت درست و استفاده بهجا از پرشها نمایان میشود؛ آیتمهایی که در صورت تجربه بازی روی درجههای سختی Normal به بالا، در نیمه دوم بازی به خوبی ارزش جمعآوری آنها را خواهید فهمید.
و در نهایت، تا یادم نرفته است، باید به ترانزیشنهای مداوم بین گیمپلی و کاتسینها انتقاد کنم. این ترانزیشنها که در ابتدا تنها یک یا دو ثانیه تصویر را سیاه میکنند، به دفعات زیاد میتوانند کمی آزاردهنده باشند. در سال ۲۰۲۴، این مسئله در یک بازی سهبعدی جدید از ناشر شناختهشده باید برطرف شده باشد.
ممکن است کسانی که با بازیهای JRPG آشنا نیستند، با نگاهی به بازیهایی مانند Visions of Mana تصور کنند که این بازیها دارای گیمپلی ساده و کودکانهای هستند. اما برای گیمرهای آشنا با این سبک، چنین تصوری بهطور کامل اشتباه است.
Visions of Mana شامل مبارزاتی جدی است که نیازمند یادگیری دقیق نکات و جزئیات آنهاست. در مراحل اولیه، نبردها ممکن است تکراری به نظر برسند، زیرا سازندگان چالشها را ساده نگه میدارند تا بازیکن بتواند پایه و اساس گیمپلی را درک کند. با پیشرفت در بازی و اضافه شدن شخصیتهای بیشتر، باید از انواع مختلف تواناییها برای مقابله با گروههای بزرگ دشمنان استفاده کنید. Visions of Mana نهتنها پنج شخصیت با قدرتهای متفاوت دارد، بلکه هر شخصیت را در ۹ حالت مختلف به میدان نبرد میفرستد.
مبارزات در بازی بر اساس کلاسهای سلاحمحور انجام میشود. انتخاب نوع Elemental Vessel برای هر شخصیت، بر ظاهر و تواناییهای او تأثیر میگذارد. این تغییرات تأثیر زیادی بر گیمپلی دارند و بازیکن را ملزم میکنند که به مدلهای مختلف مبارزاتی تسلط پیدا کند، نه فقط تغییر ظاهر شخصیت. بنابراین، باید به آسیبپذیری یا مقاومت هر موجود در برابر قدرتهای مختلف مانند آتش و آب توجه کنید تا با آمادگی کامل و بهطور مؤثر با دشمنان قدرتمند، از جمله باسها، مبارزه کنید.
اگرچه تنوع مدلهای حمله در بازی جذاب است، تنوع مدلهای حمله دشمنان به همان اندازه نیست. در حالی که باسفایتها و مراحل مهم به اندازه کافی خلاقانه و تازه هستند، در بسیاری از بخشها تعداد زیاد دشمنان یا اختلاف سطح آنها با سطح شخصیتها میتواند باعث شود که دشمنان بهسادگی و با چند ضربه معمولی شما را شکست دهند.
داستان بازی محوریتی بر تقابل عشق و وظیفه دارد. برای حفظ جهان و زندگی مردم در سرزمین، هر از چند وقت یک بار باید چند نفر روح خود را به درخت Mana تقدیم کنند. برخی با این باور بزرگ میشوند که فدا شدن برای نجات دیگران بهترین کار است، در حالی که دیگران تمایلی به چنین فداکاری ندارند.
چالش عشق در جایی بروز میکند که محافظ فردی که باید فدا شود، به شدت به او عشق میورزد. چه میشود اگر این عشق آنقدر قوی باشد که بخواهد در برابر قوانین جهان بایستد و معشوقهاش را به درخت جهان تحویل ندهد؟
داستانگویی Visions of Mana در بهترین بخشهای بازی دارای لحن خیالآمیز و پراحساس است. بازی معمولاً خود را جدی نمیگیرد و بیشتر بر احساسات شخصیتها نسبت به زندگی در چنین جهانی تمرکز دارد. اگرچه توضیحات اضافی و پیچیده کردن برخی موضوعات در چند بخش ممکن است به روایت آسیب بزند و گاهی داستان بهنظر ساده و کودکانه بیاید، این ضعفها نتوانستهاند شیرینی کلی داستان را تحت تأثیر قرار دهند. داستان بازی به خوبی با عناصر مختلف خود هماهنگ است و از نقاط قوتی مانند غیرقابل پیشبینی بودن در برخی قسمتها برای جلب توجه مخاطب بهره میبرد.
تأثیر ظاهر شخصیتها بر روایت داستان را نباید نادیده گرفت، هرچند این تأثیر همیشه مثبت نیست. طراحیهای زیبا و چهرههای بامزه به سرعت توجه برخی از بازیکنان را جلب میکنند، اما حالات صورت شخصیتها به اندازه کافی متغیر نیست و نمیتواند تمامی احساسات آنها را به درستی نمایش دهد. به همین دلیل، گاهی تناسب نداشتن جنس گفتار صداپیشه با حالت چهره کمی تمسخرآمیز به نظر میرسد. این مشکل در تعداد محدود انیمیشنهای بدنی شخصیتها در سکانسهای داستانی نیز مشاهده میشود که فقط چند نوع واکنش مشخص و قابل تشخیص دارند.
عملکرد برجسته صداپیشههای ژاپنی و جذابیت تصویرسازیها در سکانسهایی که از چنین مشکلاتی رنج نمیبرند، ارتباط احساسی گیمر با داستان را تقویت میکند. تنوع صداهای شخصیتها نیز باعث برجستهتر شدن تفاوتها بین آنها شده است. عملکرد صداپیشههای نسخه انگلیسی قابل قبول است، اما تجربه بازی با صدای ژاپنی و زیرنویس انگلیسی به اکثر گیمرها توصیه میشود.
مانا مجموعهای است که از همان آغاز برای تعریف هویت خود تلاش کرد. نزدیک به سه دهه پیش، بازیهای Secret of Mana و Trials of Mana توانستند مانا را بهطور مستقل از سری فاینال فانتزی معرفی کنند. حالا پس از این مدت، اسکوئر انیکس فرصتی جدی دوباره به این مجموعه داده است تا بهعنوان یک JRPG دوستداشتنی شناخته شود، با ویژگیهایی که آن را از دیگر بازیهای نقشآفرینی این شرکت ژاپنی متمایز میکند.
Visions of Mana نیز بسیاری از نکات مثبت و منفی مجموعه را به ارث برده و در عین حال، ویژگیهای جدیدی را به آنها اضافه کرده است. نتیجه کار، بازیای است که اگر به دنبال یک ماجراجویی ساده و کلاسیک برای چند ساعت دوری از زندگی روزمره خود هستید، نقاط قوت آن بهوضوح بیشتر از نقاط ضعف به چشم میآید. طراحی زیبا و دلنشین تمامی عناصر بازی، طرفداران این سبک را به یاد روزهای خوش گذشته میاندازد. واقعاً چرا بسیاری از دشمنان باید موجودات بامزهای باشند که آدم از ضربه زدن به آنها احساس عذاب وجدان کند؟
بازگشت یک مجموعه بازی قدیمی با اثری قابل قبول و زیبا همیشه خوشحالکننده است، و این خوشحالی زمانی دوچندان میشود که حتی افرادی که با آن مجموعه آشنا نیستند، بتوانند از نسخه جدید لذت ببرند. Visions of Mana شما را در نقش قهرمانهای مختلف به سفری به سمت درخت مانا میبرد. در این سفر، گاهی با موجودات گوناگون میجنگید، گاهی از گفتگوهای کاراکترهای همراه لذت میبرید، و گاهی در محیطها به جستجو برای پیدا کردن آیتمها میپردازید.
با وجود طراحی نسبتاً ساده مراحل فرعی و عدم استفاده کامل از پتانسیل گیمپلی جهانباز، و برخی کمبودهای دیگر، Visions of Mana نتوانسته به موفقیت کامل دست یابد. اما برای طرفداران بازیهای نقشآفرینی ژاپنی قدیمی که به دنبال تجربهای داستانی ساده و آرامشبخش هستند، این بازی دلایل زیادی برای سرگرمکننده بودن دارد. مخصوصاً چون گاهی فراتر از انتظار ظاهر میشود و مثلاً با سیستم کلاسهای عالی، مبارزه با شخصیتهای مختلف را هیجانانگیز و متنوع میکند. حتی بعد از ساعتها تجربه Visions of Mana، از تماشای طراحیهای زیبا و گوش دادن به موسیقی بازی خسته نشدم. این شما و این یک JRPG خوب!
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0