تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۹:۱۱
7 بازدید
کد خبر : 5464

نقد فیلم «روزهای عالی»: ستایشی از زندگی ساده، روزمرگی و خاطرات

نقد فیلم «روزهای عالی»: ستایشی از زندگی ساده، روزمرگی و خاطرات

این نقد فیلم «روزهای عالی» با زبانی زیبا و شیوا، به خوبی به تمامی آنچه که این فیلم به نظر می‌رسد و می‌خواهد بیان کند، پرداخته است. این نقد با تأکید بر سادگی و تکراری بودن زندگی، به دیدگاهی عمیقتر نسبت به مفهوم واقعی زندگی می‌پردازد. از جمله نکات مهم این نقد می‌توان به تأکید

این نقد فیلم «روزهای عالی» با زبانی زیبا و شیوا، به خوبی به تمامی آنچه که این فیلم به نظر می‌رسد و می‌خواهد بیان کند، پرداخته است. این نقد با تأکید بر سادگی و تکراری بودن زندگی، به دیدگاهی عمیقتر نسبت به مفهوم واقعی زندگی می‌پردازد.

از جمله نکات مهم این نقد می‌توان به تأکید بر سادگی زیستن و ساده نگریستن به عنوان پیامی اساسی از زندگی اشاره کرد. همچنین، اشاره به اینکه در سادگی زندگی و تکرار روزمرگی می‌توان معنای واقعی زندگی را درک کرد، یک دیدگاه جالب و قابل تأمل است.

با توجه به توصیف‌های مفصلی که در این نقد ارائه شده است، فیلم «روزهای عالی» به نظر می‌رسد که با تمرکز بر زندگی ساده و مفهومی که در پشت تکرار روزمرگی وجود دارد، به تأکیدی بر زیبایی‌های کوچک زندگی می‌پردازد و تلاش دارد تا مخاطبان را به فرار از تکراری بودن و جستجوی معنای واقعی زندگی دعوت کند.

نقد فیلم «روزهای عالی»: ستایشی از زندگی ساده، روزمرگی و خاطرات

احتمالاً در این نقطه از جهان، تنها ممکن است یک فرد مانند “روزهای عالی” باشد که در تالش برای رسیدن به تعالی هنری و ادبی، به همراه علاقه‌مندی به زیبایی‌شناسی و انس با هنر و ادبیات، به‌طور همزمان، هیچ گونه شکایتی از زندگی نداشته و به وظایف انسانی و فرهنگی و شخصی خود با دقت و احترام برخورد کند. این ممکن است نمایانگر مسئولیت‌پذیری و وظیفه‌شناسی باشد که در فرهنگ ژاپنی رایج است. همچنین، این فرد مقابل جوانانی که فقط به دنبال پول و رابطه جنسی هستند و از زندگی خود راضی نیستند، تصویری از ارزش‌ها و اصولی که در دنیایی پر از تمرکز بر موادی، طمع و فردگرایی را غلبه کرده‌اند، ارائه می‌دهد. این فرد با انتخاب هوشمندانه شغلی متواضع و دوری از جو رقابتی و مادی دنیای مدرن، برای خود جایگاه منحصربه‌فردی ایجاد کرده است.

کارگردان اطلاعات خاصی از زندگی شخصیت‌ها ارائه نمی‌دهد. نمی‌دانیم گذشته شخصیت اصلی چه بوده و چه تجربیاتی داشته است. تنها اطلاعاتی که داریم، این است که او یک خواهر دارد که به نظر می‌رسد به دلیل شغل جدید او، از او دور شده است، و از هیرایاما فهمیده‌ایم که قبلاً شاید هنرمند بوده یا در زمینه فرهنگ و هنر فعالیت داشته است. خانه کوچک او، با وجود اینکه امکانات اشتراکی آن محدود است، نشانه‌ای از علاقه‌مندی‌ها و ذوق فردی اوست. اما کارگردان تصمیم می‌گیرد اطلاعات بیشتری ارائه ندهد.

سفر قهرمان نیز تحولی می‌گذراند. شخصیت اصلی تغییر یافته است و نیازی به وقوع حوادث خاصی ندارد تا یافته‌های جدیدی کسب کند. دلیل این تحول مبهم است. آنچه قابل مشاهده است، این است که او راز زندگی را کشف کرده یا حداقل تلاش کرده و موفق شده است که آن را حفظ کند و به دیگران نیز انتقال دهد. او در نظر وندرس، نماد انسانیت است که حاضر است نیروهای خود را به خدمت دیگران بگذارد بدون انتظار برگشتی. او به تنهایی به نوارهای ارزشمند گذشته‌اش ارزش می‌دهد تا دیگران نیز از آنها بهره‌مند شوند.

این فیلم بسیار درون‌گراست و به دنیای ذهنی شخصیت اصلی تمرکز دارد، به طوری که حتی احساسات و اندیشه‌هایش درباره کارهای خیره‌کننده‌ای که انجام می‌دهد، مبهم است. او همیشه با یک لبخند زیبا که از انطباق با جهان خود ناشی می‌شود، دیده می‌شود. فیلم قصد دارد که خسته‌کننده باشد و تصاویر آرمانیک شخصیت اصلی، که امضای کارگردان است، توجه زیادی به خود جلب نمی‌کند. اگر این فیلم از زاویه آمریکایی یا حتی ایرانی تولید می‌شد، احتمالاً از نریشن و تصاویر تراژیک استفاده می‌شد و نهایتاً به فاجعه‌ای ختم می‌شد. اما با توجه به محیط ژاپن و شخصیت‌های آن، این داستان درست شده است. یک دنیایی که همه مخاطبان از جمله اعضای آکادمی اسکار و داوران، احساس رضایت می‌کنند.

نقد فیلم «روزهای عالی»: ستایشی از زندگی ساده، روزمرگی و خاطرات

در رضایت عمومی از یک فیلم، نقش کارگردان بسیار حیاتی است. ممکن است اگر یک فیلم‌ساز جوان یا کمتر شناخته‌شده فیلمی مشابه ساخت، به او توجهی نشود. فیلمی که هیچ گره خاصی ندارد و هرگاه گره‌ای بوجود آید، سریعاً باز می‌شود. به عنوان مثال، ما هرگز نمی‌دانیم کسی کاغذ بازی دوز را در دستشویی می‌گذارد، ولی در این فیلم، هیرایاما و یک زن ناشناس با هم دوز بازی می‌کنند. این نکته بی‌معنی به سرعت به فراموشی سپرده می‌شود، مثلاً اینکه چرا خواهرزاده‌ای از خانه فرار کرده و به خانه دایی آمده است.

یکی از سکانس‌های زیبای فیلم، صحنه‌ای در یک کافه است که توسط یک خانم ژاپنی مدیریت می‌شود و او ترانه “خانه خورشید خیزان” را اجرا می‌کند. این سکانس سعی می‌کند گره‌ای ایجاد کند، اما فیلمساز هنوز از این ایده منصرف می‌شود. او همچنین نشان می‌دهد که رابطه‌ای بین هیرایاما و زن صاحب کافه وجود دارد یا ندارد. در پایان، از این معما برای ایجاد یک انتهای ناخوشایند وارد فیلم می‌شود، حتی با وجود یک سکانس پرنور با بازی زیبای یاکوشو. این سکانس آخرین باری است که ما لحظاتی از اشک و لبخند هیرایاما را مشاهده می‌کنیم.

این اشک‌ها شاید نشانه‌ای از اندوه و حسرت باشند، اما دقیقاً چه حسی انتقال داده می‌شود، قطعی نیست. این می‌تواند نشانه‌ای از ملال واقعیت زندگی باشد، یا حتی نشان دهنده تنهایی و خستگی از زندگی است. فیلمساز تلاش می‌کند تا نشان دهد که تنهایی و صلح با زندگی دیگری نمی‌آورد، اما اشک‌های پایانی هیرایاما نشان می‌دهند که ممکن است او از این واقعیت رنج می‌برد.

برای کسانی که به سبک هنری علاقه‌ای ندارند، این فیلم ممکن است کمی کسل‌کننده باشد، حتی برای کسانی که به آن علاقه‌مندند، ممکن است بخشی از آن طولانی و بی اتفاق باشد، اما این همه با هدف آگاهانه و با دانش انجام شده است. هرچند فیلم می‌توانست در سکانس مواجهه برادر و خواهر به پایان برسد، اما این انتها به نظر می‌رسد ناقص است. اما به هر حال، این فیلم باید به احترام ویم وندرس دیده شود، به خاطر مهارتش در نشان دادن سادگی. او توانایی دارد تا حرفهایش را بدون پیچ و تاب و به شکل روشن و صادقانه انجام دهد. اما فیلم “روزهای عالی” ممکن است قابل احترام باشد، اما فراموش‌نشدنی نیست. بازیگران اصلی باید برای بازی‌شان تحسین شوند و از ترانه‌های غربی محبوب لذت ببرند، حتی با این همه اشک و خنده در پایان، آن‌ها ممکن است احساس خوبی داشته باشند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.